سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

لذت لایزال

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۴۶ ب.ظ

صبح اول وقت که وارد یکی از شبکه های اجتماعی می شوم، اولین چیزی که به چشمم می خورد فیلینگِ Hyperِ یکی از دوستان دوره دبستانم است که نوشته: «بچه ها من مامان شدم هوراااا» و الف انتهای «هورا» را تا بی نهایت کشیده است! من دلم از شوق دوست دور از دسترسم پرپر می شود. این دومین دوست من است که خدا نعمت مادری را به او ارزانی داشته. مادر شدن به تحمل تمام دردسرهایش می ارزد؛ به بدخوابی ها و حالت های ناخوشایند بارداری، به حالات روحی مختلف و خستگی های وقت و بی وقت. فکر می کنم چقدر بد است که بچه نداشتن را خیلی از آدم ها به اشتباه علامت روشنگری می دانند. این نظریه که «چرا کسی را به دنیا بیاوریم و مثل خودمان بدبختش کنیم؟» از کجا آمده؟ این بزرگ شدن دایره تنهایی ها، این روز به روز در خود فرو رفتن ها و انسان زدگی. این دنیا را از پشت عینک بدی ها نگاه کردن، این دلمردگی های بی نهایت توی خانواده ها و تحمل کردن به جای بهره بردن، برای چه این اندازه در زندگی آدم ها انباشته است؟ چرا نباید عشق در وجود آدم ها تکثیر شود؟ چرا از تجربه های خوشایند می ترسیم و دوست داریم فقط زهر بچشیم و زخم بزنیم؟ راستش دلم این شعله کردن را خواست. این لذت لایزال تمام نشدنی را...

  • المیرا شاهان