سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

اعصاب

جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۱۰ ب.ظ

در تاکسی...

زن (با حرص): تو فقط بلدی اعصاب منو خورد کنی!
مرد (با آرامش): نه، اینطور نیست...
زن: گفته حقوق اسفندم رو پونزده فروردین می ریزه.
مرد: چقد گرفتی این ماه؟
زن: سیصد و پنجاه تومن.
مرد: بیشتر نبود؟
زن (با بغض): چرا تو فک می کنی من یه میلیون حقوق می گیرم مهدی؟ هان؟
مرد: من یه همچین فکری نکردم!
زن (با دلخوری): چرا تو همچین فکری کردی. همش فکر می کنی من دارم درباره حقوقم بهت دروغ می گم. اه! فقط بلدی اعصابمو خورد کنی.
مرد: باور کن نه الهه!
زن (با بی حوصلگی): خستم کردی. یه خورده آرامشمم موقع حرف زدن با تو از دست می دم.
مرد: ولی من فکر نمی کنم تو یه میلیون تومن حقوق می گیری.
زن (با بی تفاوتی): مامان از مکه فقط هشتصد تومن چادر سوغاتی آورد. حمیده هم برا همه بچه ها کادو گرفته.
مرد (به آرامی): تو چقد گذاشتی؟ زیاد گذاشتی؟
زن: نه مهدی. اه! از همه کمتر گذاشتم. تو چرا اعصاب منو خورد می کنی؟
مرد: بقیه چقد گذاشتن؟
زن: من از همه کمتر گذاشتم. مهدی داری اعصابمو خورد می کنی ... (خنده عصبی)
مرد: آقا ما پیاده می شیم!

  • المیرا شاهان