سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

عادت می کنیم ... | اینترنت 3G؛ از منظر تاثیرات فرهنگی

سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۳۹ ب.ظ

ما می توانیم خیلی زود به «چیزها» عادت کنیم؛ به چیزهایی که می بینیم یا می شنویم، به آدم هایی که هرروز با آن ها سر و کار داریم، به خیابان هایی که مسیر هرروزه مان شده اند و به آواها، نجواها و صدای پرندگان، ماشین ها و آدم ها. آهسته آهسته دیدن خیلی اتفاقات، رفتارها و حرکات در اطرافمان عادی می شود. چیزهایی که شاید اولین بار به صورت ویژه ای توجه ما را به خود جلب کرده بودند و ما را در لحظاتی مبهوت و مغموم و مشعوف خود ساختند، یک روز دیگر برای ما تازگی و طراوت روز اول را ندارند و انگار از روز نخست چیزهایی پژمرده، بی صدا و مرده بوده اند.

***

عادت به اشیا، ابزار و آدم ها، بدون توجه به آن چه در دل خود دارند و هویت آن ها را بازگو می کند، و بدون کشف لایه های درونی و نگرشی تازه به بخش های دیگری از وجود آن ها، حکایتی نیست که بتوان آن را از قامت زندگی آدم ها پاک کرد و به راستی حقیقتی ناگوار است که می تواند به ناگاه همه ی آدم را به غریبانه ترین شکل، تسخیر ناکامی ها و تلخی ها کند.

سال ها پیش، وقتی دست در دست پدر و مادرهایمان سوار اتوبوس یا تاکسی می شدیم یا در مکان های عمومی در میان خیل افراد مراجع فرود می آمدیم، فکر می کردیم بزرگ که شدیم می شویم شبیه همین آدم بزرگ هایی که هرچند غریبه اند، اما وقتی به هم می رسند باب گفتگو را باز می کنند یا از دور به یکدیگر لبخندهای دوستانه می زنند؛ کسی خودش را برای دیگری نمی گیرد و با کلیدِ توی دست هایش بازی نمی کند که مثلاً دوست یا آشنای نزدیکش را ندیده است! تا آن که گوشی های همراه رفته رفته در زندگی آدم ها فضای گسترده تری را اشغال کرد و آهسته آهسته از دست پدرها به دست فرزندان و دیگر اعضای خانواده رسید و امروز وقتی از زاویه ی بالاتری به آدم ها نگاه می کنیم، آن ها به نقطه های کوچکی می مانند که در کنار نقطه های دیگر توان ساختن نیم خط های کوچک و نگاه و توجه به یکدیگر را ندارند. در احمقانه ترین شکل، لحظه ی دست فروشی کودکان سر چهارراه ها، غرق شدن یک آدم در دریا یا خودکشی یک مسافر در ایستگاه مترو، سرشان را بالا می گیرند و فیلمبرداران و عکاسان قَدَری می شوند که برای به اشتراک گذاری هر آنچه دیده اند، سر و دست می شکنند.

ما آدم های گوشی به دست

چند وقت پیش، توی اتوبوسی که از یکی از شلوغ ترین محله های شهر می گذشت، مسافرانی نشسته و ایستاده بودند که توی دست هایشان یک گوشی هوشمند یا تبلت داشتند و به غیر از آن ها که سرشان به انگری بردز، 2048 و شهر شکلات ها گرم بود، بقیه در دنیای عظیم دیگری سیر می کردند که با وجود مجازی بودن، حقیقت زندگی بسیاری از ما به آن گره خورده است. خانم مسافر کنار دستی سرش را به گوش هایم نزدیک کرد و بعد از چند جمله بد و بیراه گفتن به این آدم ها و خانواده هایی که برای فرزندانشان تبلت هایی به قواره ی خود کودکان تهیه می کنند، ده دقیقه ی تمام لعن و نفرین به جان همسرش کرد که جنبه ی استفاده از گوشی هوشمند را ندارد و به طور ناجوانمردانه ای بعد از پانزده سال زندگی مشترک، به معاشرت با آدم های ندیده و نشناخته ای می پردازد که توی شبکه های اجتماعی مثل تانگو و لاین با آن ها آشنا شده است. آن چه پشت آدم را می لرزاند، خیانتی است که برملا شده، در شرایطی که همسر آن خانمِ مسافر، ابایی از آشکار شدن روابطی که به قهقرا می رود ندارد!


زیر سایه ی عنکبوت سیاه

بر اساس آخرین آمار وزارت ارتباطات ایران، ‌بیش از 12 میلیون از کاربران اینترنت در ایران زیر 18 سال سن دارند؛ بیش از 17 میلیون نیز سنشان بین 18 تا 28 سال است. بر اساس آمار وزارت ارتباطات، 2/73 درصد از کاربران اینترنت، سنشان کمتر از 28 سال است. بر همه ی افرادی که بنا بر شغل یا تحصیل و رفع نیازهایشان از اینترنت استفاده می کنند، واضح و مبرهن است که فضای مجازی که همچون عنکبوتی عظیم بر سرتاسر دنیا سایه افکنده است، دنیایی نسبتاً نامحدود است که با چند کلیک ساده افراد را به کلمات و جستجوهایی که می خواهند می رساند. در نگاه اول به نظر می رسد که بعد از یک جستجوی هرچند علمی و آکادمیک، این دنیای وسیع میلیون ها سایت فساد و فحشا، فیلم و عکس مستهجن و سایت های تخریب گری برای از بین بردن دین، ترویج ضد خدایی و هر نوع محتوای آلوده و گمراه کننده را با استفاده از ترفندهای خاص خود در کنار هم چیده و به افراد معرفی می کنند؛ اما در پشت این نقاب سیاه، حقیقت سیاه تری است که ممکن است بسیاری از افراد از این دره ی عمیق و تاریک بی اطلاع باشند و در کمال ناباوری پرده ها و حائل ها را کنار زده و با یک قدم به اعماق آن سقوط کنند. این قدم برداشتن برای ورود به پشت این مرزها با استفاده از ابزار فیلترشکن صورت می گیرد و یک مخاطب عام اینترنت به راحتی با آنچه که از فضای انسانی و اخلاقی دور است مواجه می شود و می تواند زمینه ای برای تحریک افراد برای جستجوی هرچه بیشتر در آن فضاها فراهم آورد که نتیجه ی آن می شود وضعیت موجود؛ تا جایی که شرکت گوگل ده جستجوی اول ایرانیان را مربوط به محتواهای غیراخلاقی و مغایر با فرهنگ اسلامی-ایرانی اعلام کرده است!

اما نکته ای که باید به آن توجه بسیاری شود گروه سنی افرادی است که به دنیای مجازها دسترسی دارند. در این میان تعداد وسیعی از نوجوان ها و جوان های زیر هیجده سال با کنجکاوی ها و جستجوگری های خاص سنشان قدم به دنیای اینترنت می گذارند که می توانند از آنچه می بینند الگوبرداری کرده و تاثیر بپذیرند. به عبارتی با ورود به یک سایت یا وبلاگ ساده، به فضای چت روم ها و دوستی های اینترنتی کشیده می شوند و قرار ملاقات های اینترنتی رفته رفته جای خود را به قرار ملاقات های حضوری می دهد که می تواند به مرور ایجاد عقده، حسرت، احساس گناه و در بسیاری موارد آلودگی به گناه کند. به همین خاطر است که فسادهای اینترنتی روز به روز گسترده تر می شود و بسیاری از این فضاها که غالبا شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس و ... هستند، تبدیل به فاحشه خانه های مجازی شده اند که دختران و پسران نوجوان و جوانِ بسیاری با طلب کردن یک کارت شارژ تلفنی یا کارت های اعتباری اینترنتی، برای خود هوادارانی دست و پا کرده اند که عکس یا فیلم برهنگی خود را در اختیار آن ها قرار می دهند. گویا شعار «شارژی n تومانی، n دقیقه وب کم» به عرفی مرسوم بین برخی از جوانان در چت کردن با جنس مخالف تبدیل شده است که افراد در ازای مبلغ توافق شده خود را در نمایشی دسته جمعی قرار می دهند و این مساله برای آن ها کاملاً عادی ست. این در حالی است که کشور ما از پیشینه ی اخلاقی، فرهنگی و اسلامی برخوردار است و پاکدامنی و غیرتمندی جوان ایرانی در طول سال ها زبان زد خاص و عام بوده است. با این وجود، براساس نتایج تحقیق موسسه ی خانواده ی امن 12% سایت های جهان پورنوگرافی هستند و این رقم قابل توجهی است. ضمن این که همین موسسه اعلام کرده است که به جهت شدت آلودگی فضای اینترنت، 34% کاربران فضای مجازی ناخواسته پورنوگرافی را می بینند. اما آیا فیلتر کردن سایت ها چقدر می تواند در کنترل نوجوانان و جوانان ایرانی تاثیرگذار باشد؟ بر اساس آمار سال 1388 (که آمار پس از آن گویای وضعیت بدتری است)، نیمی از پهنای باند نصب ‌شده در ایران، نوعی تبادل اطلاعات است که جنس آن مشخص نیست و مسئولان مخابرات نیز با آن بیگانه اند! در 25% از 50% باقی‌مانده امکان رمزگشایی وجود ندارد؛ درنتیجه ایران، تنها می تواند حدود 25% است از پهنای باند اینترنت را فیلتر کند و وزارت ارتباطات هیچ گونه تسلطی بر 75% دیگر ندارد. این در حالی است که سیستم فیلترینگ در کشورهایی مثل اسرائیل، فرانسه و انگلستان درصد قابل توجهی است. بیش از 97 درصد از پایگاه‌های اینترنتی اسرائیل، بیشترین و قوی‌ترین سیستم فیلترینگ جهان را دارد و بعد از آن به ترتیب کشورهای انگلستان با 70 درصد، فرانسه با 66 درصد و آمریکا با 36 درصد، فیلترینگ را در کشور خود اعمال کرده‌اند که این آمار در کشور ما کمی بیشتر از 20% بوده است.

نسل سومی ها

جمعیت نسل سومی های بعد از انقلاب اسلامی را افرادی تشکیل می دهند که پدیده ی اینترنت بیشتر در زمان آن ها ظهور و بروز پیدا کرد و استفاده ی آن ها از خدمات اینترنتی به صدای هر از گاه اتصال دیال آپ و سرعت های بسیار کم برای دست یابی به تحقیقات مدرسه ای و دانشگاهی محدود می شد. تا اینکه رفته رفته لذت تبدیل آنالوگ به دیجیتال و جی اس ام را چشیدند و امکان استفاده از فضای مجازی با سرعت بالاتر و پهنای باند بیشتری را تجربه کردند. کم کم استفاده از اینترنت از پشت رایانه های شخصی به گوشی های همراه انتقال یافت و هر کس امکان دسترسی به اینترنت با استفاده از گوشی های هوشمند خود را داشت. اما نسل سوم تلفن همراه، که در بهمن ماه 1389 با حضور شرکت رایتل به عنوان اپراتور سوم در صحنه ی ارتباطات و فناوری اطلاعات ظاهر شد، اخیراً با مسائل و واکنش های بسیاری مواجه شده است. شورای عالی فضای مجازی که تنها مرجع صدور مجوز در عرصه ی فضای مجازی است نسبت به راه اندازی نسل سوم تلفن همراه منتقد بوده است و دبیر این شورا در نامه های متعدد این مطلب را به مسئولان ذی ربط گوشزد کرده است. این در حالی است که مجوز راه اندازی این سرویس برای اپراتورهای اول و دوم، یعنی شرکت های همراه اول و ایرانسل از اول شهریور ماه 1393 صادر شده است.

نسل سوم تلفن همراه به کودکان، نوجوانان و جوانان امکان دسترسی به شبکه های ماهواره ای و اجتماعی با استفاده از نرم افزارهای رایگان را می دهد، بدون آنکه پیش از مهیا ساختن این شرایط فرهنگ سازی مؤثری برای جلوگیری و پیشگیری از آسیب های احتمالی صورت گیرد. چرا که به دنبال شخصی شدن گوشی های همراه، امکان نظارت خانواده و پدر و مادر به صفر می رسد و بسیاری از محدودیت ها برداشته می شود؛ ضمن این که می تواند گروه سنی کودکان، نوجوانان و جوانان را به ابتذال و فساد بکشاند. علی رغم انتقادهایی که از سوی روحانیت، علما و اندیشمندان در راه اندازی این سرویس صورت گرفته است، هیچ اقدامی برای فرهنگ سازی و کنترل این ابزار صورت نمی گیرد و این می تواند تهدیدی جدی برای آینده ی اجتماعی ایران به حساب آید. مقام معظم رهبری، سال ها قبل فرموده بودند: هر طرح کلان ملی، باید پیوست فرهنگی داشته باشد. به این معنا که طرح های کلان ملی نباید پیامدها و تبعات منفی فرهنگی ایجاد کنند. درباره ی نسل سوم تلفن های همراه این مساله حائز اهمیت است که در مقابل سود اقتصادی زیادی که نصیب وزارت مخابرات و اپراتورهای ارائه دهنده ی این نسل می شود، تاثیرات مخرب و تهدیدات فرهنگی بسیاری نسل آینده ساز جامعه ی ایرانی-اسلامی ما را به انحراف خواهد کشانید.

نسل سوم تلفن های همراه، امکان مشاهده ی فیلم و تصاویر در سرعت بسیار بالایی را فراهم می کند. اما مساله ی اصلی محقق شدن آن در بستر اینترنت جهانی است که در همین راستا فعالان فرهنگی و اندیشمندان مخالف بسیاری خواستار شکل گیری شبکه اینترنت ملی به منظور پیشگیری از فسادها و انحرافات احتمالی اند. ضمن اینکه شبکه ی جهانی اینترنت، به راحتی امکان دسترسی به اطلاعات و حریم شخصی افراد را دارد و بدین ترتیب می تواند به سادگی به جاسوسی اطلاعات افراد اعم از مطالب، حساب های شخصی، تصاویر و فیلم آن ها بپردازد. انتظار می رود کشور ما با وجود دانشمندان و اندیشمندان بسیار در راستای ایجاد اینترنت ملی از هیچ کوششی فروگذار نکند و نسل سوم تلفن همراه نیز بدون پیوست فرهنگی به راحتی در اختیار افراد جامعه قرار نگیرد.

***

این که چه بر سر ما آمده است و ته قصه ی عادت ها و بی توجهی های ما به کجا می رسد، کاملاً روشن و آشکار است. قصه از آنجایی شروع می شود که این عادت به بی تفاوتی از مرز آدم ها به بی تفاوتی درباره ی خود می رسد و طبیعتاً آسیب های جبران ناپذیری برای فرد و جامعه به دنبال خواهد داشت. ما روز به روز تبدیل به آدم های کلمه ای و پیامکی می شویم و گسترش این ابزارها و شبکه های اجتماعی نه تنها آدم ها را به هم نزدیک نمی کند، بلکه آن ها را بیشتر در دایره ی تنهایی خودشان فرو می برد و به مرور می تواند در مکالمات و رفتارهای روزانه ی افراد با یکدیگر اثرات سویی بگذارد. در بسیاری از خانواده ها، وجود گوشی های هوشمند و اینترنت تری جی، منجر به کاهش مکالمات روزانه و کاهش ابراز عقاید و علایق عاطفی و شخصی شده است و هر یک از افراد در گوشه ای از خانه غرق در دنیای عظیم اما به حقارت گوشی های همراهشان شده اند.

اگرچه امروزه اینترنت به عنوان ابزار مهمی در تجارت الکترونیک، بانکداری الکترونیک و ... به حساب می آید، اما نمی شود منکر اثرات و ثمراتِ تلخ و نامطلوبی که مخلوط شدن با پدیده هایی مثل گوشی همراه، اینترنت، نرم افزارهای موبایلی و ماهواره برجای می گذارند، شد. طبق آمار ازدواج و طلاق، یک سوم ازدواج های پایتخت به طلاق منتهی می شود و ریشه ی اصلی آن موارد نامبرده است. سوءظن هایی که همسران نسبت به گوشی های شخصی سازی شده ی یکدیگر دارند و به دنبال آن رسمی کردن روابط و معرفی اشخاصی از جنس مخالف به عنوان دوستان اجتماعی، به دعواها و بحث های پی در پی همسران دامن می زند و طبیعتاً این مساله می تواند درخت تنومند زندگی مشترک سال های سال و نهال زندگی مشترک بسیاری از جوانان را تبر بزند و از پای بیندازد.

  • المیرا شاهان

اینترنت 3G

فرهنگ

مخاطرات

نسل سوم