سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

از آن روزی که خداوند در کتاب آسمانی دین اسلام، حضرت محمد(ص) را آخرین فرستاده ی خود و خاتم انبیا و مرسلین معرفی کرد، بیش از چهارده قرن می گذرد. اما با وجود نصّ صریح قرآن، تعداد کسانی که بعد از اسلام خود را رسولی از جانب خداوند معرفی کرده اند، کم نبوده اند. کسانی که سادگی مردم را دست مایه ی به قدرت و شهرت رسیدن خود قرار داده اند و چهره ی شیطانی شان از آیه و آینه ی قرآن پوشیده نیست و این کتاب مقدس به شیوایی، رذالت آن ها را پیشگویی کرده است.

اما در میان این رسولان ساختگی که علاوه بر آنکه حریص قدرت و شهرت بودند و عموماً بیماران لاعلاج روحی و ذهنی در نظر عالمان دینی شناخته می شدند، کسانی هم بودند که بعد از جلب اعتماد افراد ساده دل جامعه که دینشان را دو دستی تقدیم ایشان می کردند، ادعای موعود آخرالزمان بودن، خدایی و الوهیت داشتند. از جمله ی این رسولان که در طول قرن ها از سوی دشمنان دین اسلام به ستم پیشگی و ظلم و تخریب مبعوث شدند، میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله بود که فرقه ضاله بهاییت را در حدود 170 سال پیش بنیان نهاد. او از اهالی مازندران بود و بهاییان او را از یک سو به زرتشت و از سوی دیگر به یزدگرد سوم نسبت می دهند، پدر او میرزا بزرگ نوری نام داشت که یکی از رجال دستگاه فتحعلی شاه شمرده می شد که پیش از تاسیس فرقه ی خود، پیرو فرقه بابیت به رسالت سید علی محمد شیرازی ملقب به باب بود. شش سال بعد از ظهور فرقه ی باب، همزمان با تیرباران سید علی محمد شیرازی به فرمان میرزا تقی خان امیرکبیر در تبریز، حسینعلی نوری، نقشه ی برپایی دینی ساختگی را می ریزد و فرقه بابیت را مبشر دین بهائی می خواند و نهایتاً این فرقه با حمایت کشورهای استعمارگری مثل روس پا می گیرد. پس از آغاز پادشاهی ناصرالدین شاه، امیرکبیر که از نقش حسینعلی نوری در جریان بلوای بابیان خبر داشت، او را به عراق تبعید می کند. اما بعد از قتل ناجوانمردانه ی امیرکبیر در حمام فین که بهاییان آن را انتقام الهی می نامند، حسینعلی نوری به ایران بازگشت و نقشه ی ترور ناصرالدین شاه را ریخت که این ترور به ناکامی انجامید. پس از آن ناصرالدین شاه دستور داد عوامل ترور را دستگیر و اعدام کنند و حسینعلی نوری را به زندان بیندازند. با توجه به نفوذ حسینعلی نوری در سفارت روس، ناصرالدین شاه به شرط تبعید همیشگی او از ایران دستور آزادی اش را صادر کرد. اما پس از قتل ناصرالدین شاه به ایران باز می گردد و بر ادعای خود می افزاید. حسینعلی نوری مقام خود را بالاتر از پیامبران الهی می داند و باب را موعود آخر الزمان معرفی می کند و مقام خود را بالاتر از خدای سبحان. تا جایی که خدایان را آفریده های خود می خواند و در اعتراض کسانی که به او خرده می گیرند پس آن خدایی که در نوشته هایت از او نام می بری چه کسی است، می گوید: «باطن من ظاهر من را می خواند و ظاهرم باطنم را، در جهان معبودی غیر از من نیست، لیکن مردم در غفلت آشکارند» و خود را قبله بهاییت معرفی می کند. یکی از سوالاتی که در طول سالیان زیاد بر قبله قرار دادن حسینعلی نوری مطرح است این سوال است که چطور کسی که زنده است می تواند قبله ی آدم ها واقع شود که هیچ پاسخی تا به امروز برای این سوال ارائه نشده و این جزء سوالات بی شمار بی پاسخی است که در موارد بسیاری، تناقضات زیاد این فرقه ضاله را به چشم می آورد. از جمله بحث تساوی حقوق زن و مرد که بهاییان در هر کجا به وجود آن اصرار می ورزند، در حالی که در مواردی که در ادامه خواهد آمد این مسئله نقض شده است.


بعد از مرگ حسینعلی نوری، عباس افندی به عنوان نائب او به اداره امور بهاییان می پردازد و بعد از مرگ او نیز شوقی افندی نوه دختری عباس افندی آخرین پیشوای فرقه بهاییت به پیشوایی می رسد. بنا به گفته های تاریخی، بهاییان قصد داشتند که از جانب شوقی افندی بیست و چهار اولوالعزم برای بقای فرقه بهاییت متولد شود. اما اراده و قدرت الهی این نیت را در نطفه خفه می کند، تا جایی که شوقی افندی عقیم می ماند و بنا به نظر خود او و هم دستان و همراهانش، محلی در کشور اسرائیل برای اداره ی امور بهاییان و پاسخگویی به سوالات دینی آن ها به اسم بیت العدل پی ریزی می شود که متشکل از 9 عضو اصلی است. این هیئت 9 نفره را رجال بهایی اداره می کنند و حضور زنان در این هیئت جایز نیست. بنابراین یکی از مواردی که قانونِ تساوی حقوق زن و مرد در این فرقه را نقض می کند، بیت العدل است. شعار «تساوی حقوق زن و مرد» به عنوان دست آویزی برای جامعه بهاییت تلقی می شود که با استفاده از آن سعی در زیر سوال بردن ارزش های دینی جامعه مسلمان دارند. هرچند خود این فرقه، به بحث تساوی در ارث و عدالت اجتماعی که پیوسته دم از آن می زند بی توجه است. این تساوی حتی در میان زنان پیرو این فرقه نیز رعایت نمی شود؛ چنانکه مهریه ای که به زن شهری تعلق می گیرد، بسیار بیشتر از مهریه ی زن روستایی است.

بهاییان معتقدند «کتاب اقدس» که شامل احکام و قوانین دینی بهاییان است، وحی منزل بر بهاءالله بوده است که البته احکام آن دچار کژی ها و دوگانگی های بسیاری است. در این کتاب سن بلوغ برای پسر و دختر پانزده سال معین شده. قبله بهاییت پس از مرگ حسینعلی نوری به مقبره او در شهر عکا که به آن «روضه مبارکه» می گویند (واقع در اسرائیل) تغییر یافت که امروزه تبدیل به مکانی توریستی شده است. هیچ نمازی به جماعت به سوی این قبله خوانده نمی شود. چرا که هر بهایی، در هر وعده به صورت انفرادی نماز می گزارد. حسینعلی نوری که خود سه زن برای خود اختیار کرده است، تعدد همسر برای مردان را جایز نمی داند، چرا که معتقد است عدالت در این بین رعایت نمی شود.

اما یکی از قابل توجهترین مسائلی که فرقه بهاییت به تبلیغ آن می پردازد، مسئله ی ازدواج با محارم، بی بند و باری و فحشاست. مهناز رئوفی، یکی از نجات یافتگان فرقه بهاییت و مؤلف کتاب های ضد بهاییتی همچون «چرا مسلمان شدم»، «نامه ای برای برادرم»، «سایه شوم» و «فریب» از فرقه بهاییت به عنوان فرقه ای ضد اسلامی و ضد دینی نام می برَد که ظاهراً مخالفتی با ادیان دیگر ندارد، اما با آموزه های ضد اخلاقی و دینی اش به شست و شوی مغزی پیروان خود می پردازد. چنانکه پیروان خود را به بی بند و باری بیشتر تشویق می کند و سعی دارد یکتاپرستان از هر کیش و آیینی را با شعارهای فریبنده و ظاهری دغل کارانه به سمت خود جذب کند. از مواردی که در این فرقه به شدت با آن برخورد می شود، ارتباط با علما، تعصب و عدم حضور در سیاست است. ارتباط با علما به این دلیل با مخالفت بهاییان روبروست که ممکن است آن ها در ارتباط با علما، به پوچی به اصطلاح دینی که به آن مؤمن و معتقدند پی ببرند و به دین اسلام برگردند. اگرچه فرقه بهاییت افراد را از حضور در سیاست منع می کند، اما پیوسته می کوشد که با نفوذ در عقاید سیاسی مردم از طریق تبلیغ در فضاهای اجتماعی، در آن ها تغییر نگرش ایجاد کند. بهاییت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و طرد شدن توسط حکومت راه به جایی نبرد، از هر طریقی می کوشد که با ضربه زدن به پایه های نظام به تخریب باورهای شیعی و ملی بپردازد. چنانکه در طول هشت سال دفاع مقدس نیز، از موشک باران صدام و حمله ی رژیم بعثی جشن و پایکوبی به راه می انداخت و حضور بهاییان برای این دفاع ملی را نهی می کرد. جشن های گاه و بیگاه بهاییان در روزهای عزاداری شیعیان از جمله روز عاشورا، از اقداماتی است که این فرقه ضاله برای از بین بردن ارزش های دینی انجام می دهند. از سوی دیگر تایید اقدامات دین ستیزانه ی بهاییت توسط شبکه های صهیونیستی از جمله بی بی سی، صدای آمریکا و من و تو، مهر تاییدی ست بر دشمنی پیوسته ی پیروان این فرقه با حکومت اسلامی و اعتقادات شیعیان. چرا که این شبکه ها با ترویج باورهای ضد دینی از طریق رسانه ی خود، قصد ایجاد روحیه عدم تعصب بر باورهای ملی و دینی را دارند تا مسلمانان هیچ اعتراضی در مواجهه با توهین غیر مسلمانان به مقدسات خود نداشته باشند. این در حالی است که کشورهایی مثل آمریکا، پیوسته به عدم رعایت عدالت انسانی در ایران اعتراض می کنند و مستقیماً به بی توجهی حکومت ایران به بهاییان می پردازند و خواستار آزادی عمل و دادن حق آن ها در همه ی سطوح کشور است. کشورهای استعمارگر، سلطه جو و صهیونیست همچون اسراییل و آمریکا، پیوسته با اعمال قدرت بر کشورهای مختلف سعی می کنند خود را منجی انسان ها معرفی کنند و بهاییان به عنوان دسیسه ای برای نفوذ هرچه بیشتر این کشورها انتخاب شده اند. این ارتباط تنگاتنگ بین بهاییان و اسرائیل پر واضح است؛ چرا که بهاییان همچون پیروان یهود، ستاره داوود را مقدس می پندارند و مانند بابیه آن را اسم اعظم می دانند. حضور حسینعلی نوری در عکا، کمک بزرگی به همکاری هرچه بیشتر پیروان بهاییت با یهودیان مستقر در کشورهای غربی کرد و بهاییان نقش ویژه ای در تاسیس دولت یهود در فلسطین ایفا کردند. تا جایی که در زمان شوقی افندی اسرائیل به مرکز اصلی بهاییان تبدیل شد.

در زمان زندگی شوقی افندی بود که رژیم اشغالگر قدس در فلسطین روی کار آمد و متقابلا این رژیم اشغالگر به منظور قدردانی از تلاش های بی دریغ بهاییان، فرقه ضاله بهائیت را به عنوان یک دین به رسمیت شناخت و آن را جزو مذاهب رسمی کشور خود اعلام کرد. سرمایه گذاری بهاییان و جذب سرمایه های بزرگ آنان در اسرائیل که باعث شکوفایی اقتصاد این رژیم نامشروع می شد، از جمله عواملی بود که باعث شد اسرائیل بیشتر به بهائیان روی خوش نشان بدهد. از سوی دیگر تدفین رهبران بهائی در این کشور هرساله خیلی از بهائیان را با سرمایه های کلان برای زیارت قبور آن ها جذب خود می کند.

اما مسئله ای که به سلامت جامعه ی شیعی لطمه جدی وارد می کند، موضوع بی بند و باری ها و مفهوم آزادی مدرنیته از منظر آزادی ظاهری و پوشش با شعار «آزادی های یواشکی» ست. امروزه جوانان بسیاری روابط بسیار آزاد و بی محدوده ای با افرادی از جنس مخالف خود آغاز می کنند، بدون آنکه بدانند این رفتار، دقیقاً تفکر یک انسان مؤمن به فرقه ضاله بهائیت است. فرقه ای که فرهنگ تازه ای با عنوان «با هم باشی» را به جامعه ی ایرانی معرفی می کند که افراد می توانند زندگی خود را با چندین شریک سپری کنند. متاسفانه به دلیل کاهلی مسلمانان در مطالعه دینی و مذهبی، باورهای فرقه ی بهاییت روز به روز در حال گسترش و فراگیر شدن است. فرقه ای که ازدواج با اقارب جز همسر پدر را مباح می داند و هیچ محدودیتی برای روابط و نحوه ی پوشش قائل نیست. مسئله ای که زندگی و باورهای قشر ناآگاه، کم سواد و ناوارد در مباحث دینی را تهدید می کند، حضور افراد بهایی در متن جامعه و در میان مردم است. ضمن اینکه چون مسلمانان ما در کشوری اسلامی زندگی می کنند معمولا نیازی به تبلیغ دین خود احساس نمی کنند. اما بهاییان برای تبلیغ مسلک ساختگی و بی پایه و اساس خود و لطمه به دین اسلام، از ابزار و روش های مختلفی همچون انتشار کتاب، تبلیغات تلویزیونی، ماهواره، اینترنت، شبکه های اجتماعی، اهدای کمک های مالی به افراد آسیب پذیر و حتی طرح سوالاتی شبهه ناک برای تشویش اذهان شیعیان، از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. آن ها که به جبران تنها به اصطلاح معجزه ی دینشان کتاب «اقدس» که نه تنها از روح بی کران الهی نیست و از ذهن مشوش و فرصت طلب حسینعلی نوری به عنوان انسانی محدود به رشته ی تحریر در آمده است، قصد دارند با تخریب دین اسلام و تشیع، دست به معجزه های بزرگ بزنند و عقاید انحرافی خود را به جامعه ی مسلمان بخورانند و اعتقاد به مهدویت و ظهور منجی را ریشه کن کنند. بنابراین لازم است که همه مسلمانان بخصوص شیعیان، ریشه ی این تفکر ضد دینی و ضد مهدویت را بخشکانند و زمینه را برای ظهور مهدی موعود(عج) آماده کنند.