سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

۳۱
ارديبهشت

یکی از چیزهایی که همیشه تا پای جان برایش ایستادگی کرده‌ام، وفای به عهد است. در مقابل چه دیده‌ام؟ بدعهدی. نمی‌دانم این ویژگی ناپسند اخلاقی از چه زمانی بین ما آدم‌ها معمول شد، اما اتفاق تلخ و آزاردهنده‌ای‌ست؛ این که من به کسی بگویم که روی من برای فلان کار حساب کن و کار را برای خودم کنم و لطف انجامش را از دیگری سلب، و بعد هیچ به روی خودم نیاورم که مسوولیت کار مورد نظر را پذیرفته‌ام، به نوعی خیانت به اعتماد صاحب کار یا پروژه، و خیانت به دیگرانی‌ست که می‌توانستند به جای من آن کار را برعهده بگیرند. مثلاً سردبیری، موعد تحویل گزارش را به دروغ یک هفته زودتر اعلام می‌کند؛ چرا؟ چون نگرانِ بدقولی نویسنده است و احتمالاً پیش از این، از همین ناحیه، بدقولی و بدعهدی دیده است. این موضوع به پروژه‌ها و فعالیت‌های سایر مشاغل هم قابل تعمیم است. ما همدیگر را به خاطر کاهلی یا هر بهانۀ دیگری به آدم‌های دیگر بی‌اعتماد می‌کنیم. حتی موجب می‌شویم دیگران به خاطر بدعهدی و خلف وعدۀ ما، نوعی بدبینی و بی‌اعتمادی نسبت به دیگران پیدا کنند. صد البته که من نیز به تمامی از این بی‌قاعدگی مستثنا نیستم؛ اما از آنجا که هیچ دردی، بی‌درمان نیست، از وجود طبیب و حبیبِ خداوند می‌خواهم که خودش روح و قلب و اخلاق ما را ترمیم کند. باشد که آدم‌های وفادارتری باشیم.


پ.ن: بپرهیز از خلف وعده که آن موجب نفرت خدا و مردم از تو مى‌شود. (نهج البلاغه - نامه ۵۳)

  • المیرا شاهان
۰۲
ارديبهشت

من هم از دیدن تعارض بین باورها و عمل‌ها متعجب می‌شوم؛ من هم وقتی می‌بینم کسی نمازش را اول وقت و شمرده‌شمرده می‌خواند، اما حواسش به حساب و کتاب مالی‌اش نیست تعجب می‌کنم. من هم وقتی کسی چادر سرش می‌کند، حتی از او بابت آن‌که موهایم ناخواسته از روسری می‌زند بیرون تذکر می‌شنوم و بعد می‌بینم که تخریب دیگران و نان‌بری از عادات اوست، مبهوت می‌مانم. من هم از دیدن زنی که سال‌های سال طلبه بوده اما در رکوع و سجودش اشکال است و با مردها آن‌طور که نباید مراوده دارد، شوکه می‌شوم. من هم از اینکه می‌بینم طوری رو می‌گیرد که زیبایی لب‌هایش مردی غریبه را به گناه نیندازد، اما از پشت همان محدودۀ پوشیده، زخم می‌زند و دل می‌شکند و می‌آزارد، آزار می‌بینم. من هم از این‌که آیات و احادیث و روایات عرضه می‌کند اما دانسته یا ندانسته حق و وقت مردم را ندید می‌گیرد، می‌شکنم. من هم در شعلۀ چشم‌های مهاجم بعضی از مردانِ ریش‌دارِ تسبیح به دست، می‌سوزم و می‌سازم... و می‌خواهم تا همیشه گناهکار بمانم!

ای کاش بیایی و ریشه‌هاشان را بخشکانی. کاش در همان حبابی که ساخته‌اند متلاشی‌شان کنی. کاش بمیرانی...

  • المیرا شاهان