پنجم آذر یادآور قیام دلاورانه مردم گرگان در اعتراض به حملۀ مأموران رژیم پهلوی به حرم مطهر امام رضا(ع) است. به همین مناسبت موسسه شهرستان ادب در گفتگو با نویسندۀ کتاب «لحظهها جا میمانند» نشست؛ این کتاب با بهرهگیری از هنر و ادبیات به قیام مردمان خطه گرگان پرداخته است. گفتگوی ما با یوسف قوجُق را در زیر میخوانید.
*ظاهراً رُمان «لحظهها جا میمانند» نخستین اثر شما درباره انقلاب نیست.
سالها پیش مجموعه داستانی با عنوان «بادبادکها در شهر» از من در کانون پرورش فکری چاپ شد و البته داستانهای پراکندهای در نشریات منتشر و در برنامه قصه ظهر جمعه رادیو خوانده شده که البته همه آنها مربوط به دهه هفتاد و هشتاد بود.
*موضوع رُمان «لحظهها جا میمانند» درباره وقایع انقلاب در شهرستان گرگان است. چه ضرورتی داشت که برای نوشتن رُمان انقلاب، بروید سراغ واقعهای که در گرگان اتفاق افتاده؟ چه اهدافی برای انتشار چنین کتابی داشتید؟
یکی از ویژگیهای مهم این کتاب، پرداختن به وقایع انقلاب در خارج از تهران است. موضوع مهمی همچون واقعه 5 آذر گرگان، موضوعی نیست که بشود به راحتی درباره آن نوشت. یک ضرورت مرا به این کار کشاند. هربار که تقویم به 5 آذر میرسد، همه مسئولین استان گلستان دربارهاش حرف میزنند و ضرورتهای معرفی این روز بزرگ برای ثبت در تقویم و شناساندن آن به نسل جوان را گوشزد میکنند، اما برگهای تقویم به دهم آذر نرسیده، همه چیز فراموش میشود و باز هم صحبتها میماند برای 5 آذر سال بعد، تا دوباره این بحثها دوباره تکرار شود. در یکی از روزهای اول آذر ماه چند سال پیش، شاهد برنامهای جالب و درعین حال تأسفباری از سیمای گلستان بودم. خبرنگار سیما از برخی نمایندگان نسل جوان گرگان درباره 5 آذر میپرسید و اینکه این عبارت چه چیزی را به ذهن متبادر میکند. آنها متاسفانه هیچ اطلاعی از واقعه نداشتند و تنها چیزی که میشناختند، نام بیمارستان و بلواری بود که نام 5 آذر را روی خود داشتند. این یعنی فاجعه!