سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ریحانه عامری» ثبت شده است

۲۸
خرداد

زمزمههای زیر لب مامان و بابا هنوز و با گذشت روزها و ماهها، در سرم میپیچد... آن آوازهای با صدای زیر در حین گردگیری، شستن ظرفها، تمیز کردن یخچال، شستن میوهها یا عوض کردن باتری ساعت. ترانههای قدیمی و خاطرهانگیزی که با مرورشان، بابا را روی صندلیهای ناراحت سینمای پیش از انقلاب مینشاند و مامان را به جادهقدیم تهران-اصفهان میبرد که ماهی چندبار با اتوبوس یا خودروی شخصی در رفتوآمد بودند.

آن سوز آمیخته با هر آهنگ، حکایت از رازهای مگو، دردهای گذرا، عمرِ رفته، حسرتها و رنجها، و شاید زیستنی پر حادثه داشت. سالهایی که به چشمبرهمزدنی گذشته بود و انگار با سپید شدن موها، گاه و بیگاه به آه و افسوسی ناخواسته منجر میشد.

دیشب که دوباره شنیدم دختری در دادگاه پدرش محکوم به مرگ شده، یادم افتاد به ترانهای که معینیکرمانشاهی و کریم فکور سروده بودند و عارف آن را خوانده بود و هرازگاه بابا با تارهای صوتی خشآلودش در گوش خانه، زمزمه میکرد:

«امشب دختری میمیرد

دنیا رنگ غم میگیرد

نالان از جهان بگریزد

چون گرد از میان برخیزد

دل زین آشیان برگیرد

سوی آسمان پر گیرد

من سر به دعا بگذارم

او را به خدا بسپارم

بسوزد از غم،

چه گویم یا رب،

به طفلی که مادر ندارد

بسوزد عالم،

که هرگز جز غم،

شرابی به ساغر ندارد... ».

  • المیرا شاهان