سَرو سَهی

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم / گرگ دهن‌آلودۀ یوسف ندریده

سَرو سَهی

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم / گرگ دهن‌آلودۀ یوسف ندریده

سلام خوش آمدید

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فیلم سهراب سپهری» ثبت شده است

تا به حال در خیالتان فکر کرده‌اید به این که اسطوره یا شخصیت دوست‌داشتنی زندگی‌تان که امروز دیگر در قید حیات نیست، چه شکلی بوده؟ چطور راه می‌رفته؟ چطور به آدم‌ها و اشیا نگاه می‌کرده و لب‌هاش چگونه به لبخند مایل می‌شده؟ با چه لحنی واژۀ عشق یا زندگی را ادا می‌کرده یا وقت حرف زدن دست‌هایش را چطور در هوا تکان می‌داده؟

اولین بار که «هشت کتاب» سهراب را باز کردم، چهارده ساله‌م بود. اسفندِ ده-یازده سال پیش ... آن‌وقت‌ها شیفتۀ شعرهای «مسافر» و «صدای پای آب» بودم. آن‌جا که می‌گفت: «-دچار یعنی.../ -عاشق/ -و فکر کن که چه تنهاست/ اگر که ماهی کوچک، دچار آبی دریای بی‌کران باشد...»، آن‌جا که می‌گفت: «و عشق/ صدای فاصله‌هاست/ صدای فاصله‌هایی که/-غرق ابهامند...» یا آن‌جا که می‌گفت: «همیشه عاشق تنهاست/ و دست عاشق در دست ترد ثانیه‌هاست/ و او و ثانیه‌ها می‌روند آن طرف روز/ و او و ثانیه‌ها روی نور می‌خوابند/ و او و ثانیه‌ها بهترین کتاب جهان را/ به آب می‌بخشند... ».

سهراب، نقطۀ پیوند روح من با شعر بود؛ مثل خیلی‌ها. خیلی از نوجوان‌ها که شیرینی و سادگی و نشاط خفته در وزن‌های نیمایی شعرش را دوست داشتند وَ درگیر قافیه‌های نداشتۀ خیلی از شعرهایش نمی‌شدند. تنها با چشم‌های بسته، پر باز می‌کردند و با موسیقی دل‌انگیزی به پرواز در می‌آمدند. سهراب، یک خیال لطیف است برای من. خدایش بیامرزاد ...

 

پ.ن:

1. گویا تا امروز، تنها یک ویدئو از سهراب سپهری منتشر شده؛ من این تنها ویدئوی منتشر شدۀ سهراب را تقدیم آن‌هایی می‌کنم که هنوز با خیال روزهای رهای نوجوانی‌شان، از عشق و عاطفه لبریز می‌شوند...

📽 تنها ویدئوی منتشر شده از سهراب سپهری

کوتاه دربارۀ سهراب سپهری: من به آغاز زمین نزدیکم

2. بابت پست‌های پشت سر همِ این دو روز عذرخواهی می‌کنم.

  • ۷ نظر
  • ۱۸ اسفند ۹۵ ، ۱۴:۳۲
  • المیرا شاهان
طبقه بندی موضوعی
بایگانی