بزرگترین نگرانی من در واپسین سالهای دهۀ سوم زندگیام، پیشرفت علم و تکنولوژیست! درست است که این همه اختراع و برنامهنویسی و اکتشاف و صنعت و چه و چه، جهان بهروز و تر و تازهای را به ما ارزانی داشته که در آن رنگ دیگری به فعالیتها و مهارتها و ذوقهایمان بزنیم و تواناییهامان را پرورش و توسعه دهیم، اما آیا به راستی این جهان عظیم و نامحدود، تا کِی پذیرای حضور ماست؟
به پدر و مادرهایتان نگاه کنید! به وقتهایی که به سوال کوچک یا سادهای دربارۀ تلفن همراه، تلگرام، اینستاگرام و تماسهایشان بر میخورند. فکر میکنید آیندۀ ما، در هجوم انواع اطلاعات و تکنولوژی و روابط، چه شکلی خواهد بود؟ چقدر سوار بر اطلاعات خواهیم بود و سواد استفاده از امکاناتی که دنیای فردا در اختیارمان میگذارد را خواهیم داشت؟
این نگرانیِ بزرگ، من را از آینده میترساند. آنقدر که انواع جنگهای روانی و شدت اخبارهای داغِ راست یا دروغ رسانهها برایم به بازی بی نتیجهای تبدیل شده که برندهاش ما نیستم. حاصلش تنها پرت کردنِ حواس از دیگر وجوه زندگی مثل علمیتر شدن و با سوادتر شدن است.
فکر میکنید برای داشتنِ آیندهای بهتر و موثرتر چه باید کرد؟
راستی، بزرگترین نگرانی شما چیست؟