سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

پدیده ای به نام کلاه گشاد!

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ق.ظ

راستش این واقعاً یک پدیده است؛ پدیده ای که در عین نوظهور بودن بیشتر شبیه اختراع چیزی خیلی ابتدایی و متعلق به عصر گودزیلاهاست! بعد از آن هم فکر می کنم نه تنها به عقل انسان های اولیه، که حتی به عقل جن های اولیه هم قد نداد که یک چنین چیز مزخرفی را اختراع کنند؛ لااقل هرچه خراب کردند و ساختند حاصلش شد خانه و کاشانه و ماشین و اینترنت و سفر به مریخ و چیزهایی از این دست برای ما. اما آدامس؟! آخر چرا آدامس؟ چرا جویدن های بی حاصل و پشت بندش سوراخ شدن ناحیه ی تحتانی معده از اسیدهای به هدر رفته؟ اصلاً این صحنه ی جویدن های مداوم آدامس چرا این همه فراگیر شده؟ چرا ما یک چنین چیز قنددار لاستیکی را می اندازیم توی دهانمان و ریز ریز یا درشت درشت بادش می کنیم؟ اصلاً تمایل به باد کردن و بادکنک های ترکاندنی ساختن از کجا نشأت گرفته؟ چرا کاری می کنیم که شبیه ژاژخایی ست؟ چرا می جویم؟ هی می جویم؟ مدام می جویم؟ دائم می جویم؟ پشت سر هم می جویم؟ صبح می جویم؟ عصر می جویم؟ شب می جویم؟

به عنوان یکی از مردمان سرزمینی که این همه بالنده، کهنه و فرهنگی ست، از شما می پرسم: رتبه اول در جویدن و مصرف آدامس در جهان را کجای دلمان بگذاریم؟ پانصد میلیارد تومان هزینه ی سالانه برای مصرف آدامس را چی؟ صد جور مرض گوارشی و باز هم خرید آدامس های تریدنت و ریلکس و ... از دست فروش های مترو و مغازه دارها را چطور؟ چرا اگر می جویم، به در و دیوار و میز و نیمکت می چسبانیم؟ شما هیچ انسان عمیق و درست و حسابی را نمی بینید که آدامس بجود! جان خودتان بیایید جنبشی چیزی درست کنیم و این اعتیاد وحشتناک را ترک کنیم. همین.

به جای این که چندین گزارش بخوانید، این گزارش را یک بار بخوانید ...

  • المیرا شاهان

آدامس