سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

غرغر اجتماعی

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ

بعضی ها آدم های یک طرفه اند؛ دوست دارند همه توجه آدم ها بهشان معطوف باشد. همه محبت ها نثار آن ها شود. همه تشویقشان کنند و جلوشان خم و راست شوند، مثل بعضی سیاستمدارهای حالا و سیاستمدارهای مدفون لابلای صفحه های تاریخ، قبرها و تابوت ها. مثل خیلی از مدیرها و به اصطلاح آدم حسابی های ناحسابی یا حتی آدم های خیلی معمولی تر. آن ها بی اینکه تو را شنیده باشند، با تو نشست و برخاست کرده باشند، تو را فهمیده باشند، به تو بی مهری می کنند. تو را ابزار می بینند و خودشان را صاحب قدرت. در مقابل دلشان هواداری می خواهد. شنیده شدن، احترام کردن یا چیزی شبیه پرستش. غالباً هم زیاد از حد اظهار نظر و فضل می کنند و از پرحرف های روزگارند. بسیار کوشیده ام شبیه این آدم ها نشوم. وهم بر نداردم که کسی شده ام یا خیلی آدم سرفرازی هستم.

یک ضرب المثل قدیمی رایج در گفتار ما هست که «درخت هرچه پربارتر، سر به زیرتر». بسیار کوشیده ام که درختِ پربارِ سر به زیر باشم. هرچند پاری وقت ها خیال می کنم که مهمل بافی ها و صداقتی که توی کلماتم دارم بقیه را می شوراند و ممکن است خیال کنند که دارم خارجی بازی در می آورم تا به بقیه بفهمانم: «من آدم مهمی هستم! به من احترام کنید. سجده ام کنید که من سایه خداوند بر روی زمینم». چه می شود که بسیاری از ما اینگونه سر به آسمان بلند کرده ایم و طلب بندگی آدم ها را داریم؟ چه شد که آدم پرست و مدیرپرست و صاحب منصب پرست شده ایم؟ نقش بازی نکنیم کاش. ما نه تنها در برابر وجود و شخصیت خود و اطرافیانمان مسئولیم، که مسئولیت فجایعی که سر نسل های بعد از ما هم می آید با ماست. کلی غررررر دارم که بزنم؛ حوصله اش اما نیست که نیست ...

***

بعد نوشت: چند وقت پیش کتابی خواندم با عنوان «بی شعوری» اثر دکتر خاویر کرمنت. البته نقد زیادی درباره اش دارم. چرا که به نظرم فقط ایده ی خوبی داشت اما پرداختش خیلی معمولی، یکنواخت، تکراری و ضعیف بود و بیشتر شبیه کتاب های زرد روانشناسی شده بود تا یک اثر اجتماعی. اما از این جهت که بسیاری آدم ها، حتی خود من را در بسیاری رفتارها محکوم می کرد و به خودم می آورد کتاب قابل قبولی به نظر می رسید. این روزها هم خیلی جاها می بینم که این کتاب صدا کرده و هر روز بر خوانندگانش اضافه می شود. اگر دوست داشتید از اینجا دانلودش کنید.

به نظرم گاهی این جور تلنگرها از ضروریات زندگی اند.

  • المیرا شاهان