از دل به در آیید که در دل بنشینید* | مروری بر کتاب «جشن یگانگی» سرودۀ مصطفی محدثیخراسانی
پیش از آنکه در بهار سالی که گذشت، «جشن یگانگی» از سوی انتشارات شهرستان ادب به بازار کتاب روانه شود، از مصطفی محدثیخراسانی کتابهایی همچون «شاعران پروازی»، «هزار مرتبه خورشید»، «طنین کوه»، «سلوک باران» و «سکر سماع» به چاپ رسیده بود.
مصطفی محدثیخراسانی، متولد نخستین روزِ ماه پایانی پاییزِ سال چهل، در شهرستان طایبادِ استان خراسان جنوبیست و مدرک کارشناسیاش را در رشتۀ ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کرده است. او از شاعران دغدغهمندی ست که باورهایش را در قامت شعرهایش به تصویر میکشد و در شعرهای او، مضامین عرفانی، اجتماعی، آیینی و عاشقانه به چشم میخورند.
مجموعهشعر «جشن یگانگی»، در بردارندۀ شعرهای سالهای 90 تا 94 محدثیخراسانیست و 60% از اشعار این کتابِ 184 صفحهای، متعلق به این سالهاست. مابقی، اشعار گزیدهای از آثار قبلی شاعرند که در این مجموعه تجدید چاپ شدهاند. شاعرِ این مجموعه، بیشتر در قالب کلاسیک شعر سروده است که بیش از نیمی از آنها غزل و پس از آن رباعی، اخوانیه، دو بیتی، مثنوی و ترانه هستند.
از نکات قابل توجه در این کتاب، نامگذاری برای شعرهاست. اتفاقی که شاید کمتر شاعری به آن توجه لازم را مبذول دارد. «نام» شعر، بهعنوان بخشی از شعر و چکیدهای از حرفیست که شاعر به مخاطب ارائه میکند که این روزها در بسیاری از مجموعههای شعر نادیده گرفته میشود و شاعران تنها به شمارهگذاری اشعار بسنده میکنند. نکتۀ دیگر تقدیم برخی از اشعار به اشخاص است؛ کسانی مثل سید شهیدان اهل قلم، شهید آوینی، و یوسفعلی میرشکاک، مجید مجیدی و همچنین جانبازان روشندل. این تقدیم شعرها، جدای از فصل اخوانیهایست که محدثیخراسانی ضمیمۀ کتاب خود کرده است؛ یعنی اتفاقی که باز هم دغدغۀ تعداد کمی از شاعران معاصر است. این اخوانیهها به شاعران بزرگواری از جمله زندهیاد قیصر امینپور، روانشاد سید حسن حسینی، مرحوم عباس مشفق کاشانی، و اساتیدی همچون محمدرضا شفیعی کدکنی، محمدعلی بهمنی و علیرضا قزوه تقدیم شده است.
آنچه در این کتاب موضوعیت داشته، مضامین عاشقانۀ پاک و گاه عرفانی و اجتماعیست. در این کتاب اشعار آیینی، عاشورایی و انقلابی بسیاری نیز به چشم میخورد. اشعاری با محتوای شهادت و ایثار تا عدالتخواهی و ظلمستیزی که گواه روح حقیقتجوی این شاعر است. او در بعضی از شعرها نیز «من» را مخاطب قرار میدهد و از این طریق اندیشههایش را به مخاطب ارائه میکند. در برخی ابیات نیز با ظرافت یاد شاعرانی همچون باباطاهر، عراقی، بیدل و حافظ را زنده میدارد، مثل بیت «آن پرنده وقت کوچ گرچه گفت اما من/ فکر میکنم حتی این صدا نمیماند» که یادی میکند از فروغِ شعر معاصر. لازم به ذکر است که مضامین این مجموعهشعر با وسواس شاعرانهای همراه شده، و از تکرار و کلیشه به دوراند. بنابراین مخاطبی که این شعرها را میخواند، نهتنها به تصاویر تکراری و همیشگی که متاسفانه بسیاری از شاعران معاصر به آن میپردازند، بر نمیخورد، بلکه طبیعت و تلمیحات را در لباسی تازه برانداز میکند که این خود جای تأمل و تعمق دارد. شاید اصلیترین دلیل این تفاوت در شعر محدثیخراسانی با برخی از معاصرین، نگاه منتقدانه و گریز او از نظیر این شعرهاست. چنان که در بسیاری از شعرهای «جشن یگانگی» نیز، شاعر با زبان اعتراض بر بعضی از شاعرنماها خرده میگیرد و به آنها انتقاد میکند. مثلِ:
روزگاریست که از غیبت ما میگذرد
شعر میآید و از غفلت ما میگذرد...
سود میجوید از این غفلت و یک مشت دروغ
جای شعر است که در هیئت ما میگذرد (ص 39)
.
اگرچه هزاران غزل ساختیم
غزل را ولی خوب نشناختیم...
فقط بیت بر بیت قالب زدیم
و آجر بر آجر فقط ساختیم (ص 41)
.
نااهل به شعر دستیازی کردند
با حرمت این حریم بازی کردند
آنقدر به نام او سرودند از غیر
تا واژۀ عشق را مجازی کردند (ص 132)
محدثیخراسانی در وزنهای متفاوتی شعر سروده و در بعضی شعرها به اوزان کوتاه بر میخوریم. هرچند تعدادی از غزلها نیز در وزنهای بلند سروده شدهاند. بهعلاوه سرایش در قالب مثنوی هم نکتۀ قابل تقدیریست، چرا که استفاده از قالبهای کلاسیکی از این دست، در سالهای اخیر تقریباً توسط بسیاری از شاعران به فراموشی سپرده شده است.
در بین رباعیات محدثیخراسانی، آنچه به چشم میآید بسامد واژۀ «چشم» است. او بیست رباعیِ به هم پیوسته با ردیف «در چشمانت» سروده که از عاطفیترین شعرهای این مجموعهاند.
محدثیخراسانی زبانی متعادل برای سرودن دارد، به طوری که علاوه بر تکیه به پشتوانههای فرهنگی و ادبیاتی، شعرهای او، امروزی قلمداد میشوند. او با به کارگیری عناصر شعری همچون تخیل، استعاره و مجاز، در مجموع بدون پیچیدگی و ابهام با مخاطب حرف میزند و بر مداری سهل و ممتنع حرکت میکند که رعایت این موضوع، فهم عموم را در پی خواهد داشت.
*مصراعی از غزلِ «ای درد» از مجموعهشعر «جشن یگانگی».