سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

سرشت

سه شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۱۲ ب.ظ

در وجود هرکس، مُردارِ معصومیت حقیری‌ست که سوغات سال‌های تاکنون است و حاصل آمیختن با جامعۀ اطراف. من این مردارِ سنگین و نفس‌بر را هنوز در خود احساس می‌کنم؛ هنوز باردارِ این مردارِ نحیفم، و بارها و بارها هشدارم می‌دهد که روزی دخترکِ رهایِ مهربانی بودم که در دنیای شیشه‌ایِ روشنی منزل داشت، اما به مرور و در طول سال‌ها، زیستنِ با زمانه و جامعه، از من موجود دیگری ساخت که بوی و خوی دیگری دارد؛ این خوی پلیدی که حاصل از دست دادن پارسایی بود و فرجام تسلیم. امروز اما این خشم نهفته در زیر دندان‌ها هر از گاه سر بلند می‌کند و با چشم‌هایی وحشی من را می‌بلعد و نعره می‌زند که تو نیز شبیه همانانی. تو هم مثل دیگران راه می‌روی و مثل دیگران می‌خوری و می‌نوشی و می‌پوشی. تو نیز یکی هستی درست مثل ایشان و آن‌ها. کسی که مهربانیِ درونش، حتی خودِ زخم‌خورده‌اش را التیام نیست؛ زنی در لباس تلخکامی و یأس ...


پ.ن: این روزها حال نسبتاً خوبی دارم؛ نمی‌دانم اما چه می‌شود این واژه‌ها از زبانم می‌ریزند... نگهشان نداشتم و گذاشتم سرریز کنند. (تا نکند گره شوند در گلو...)

  • المیرا شاهان

نظرات  (۲)

  • مصطفا موسوی
  • واقعا تا کی باید جواب خود بچه مثبت گذشته مون رو بدیم که مدام میگه تو عوض شدی تو بد شدی...
    و این بد شدن لذتبخش رو به کاممون تلخ میکنه!
    پاسخ:
    شاید تا ابد...
  • قاسم صفایی نژاد
  • همین گفتن این حرفها مشخص می‌کند که حالتان خوب است. کسی که حالش بد باشد، این چیزها را متوجه نمی‌شود
    پاسخ:
    درسته...