سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

پرواز روح در آسمان خیال

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۳۸ ب.ظ

محتاطم در تعریف کردن برخی خواب‌ها؛ خصوصا آن‌ها که نمی‌دانم رویا بوده یا کابوس. تنها اینکه در پایان تمام‌شان از خواب پریده‌ام و شاید تا امروز هم نتوانسته‌ام با دانسته‌ها و شنیده‌هایم، تعبیر درستی برای آن‌ها پیدا کنم.

ویژگی بسیاری از آن‌ها زمان‌های حساسی است که خیال یا فکری، در روح و جانم تپیده و به آن میدان نداده‌ام تا عرض‌اندام کند؛ یا در آن لحظات، پرکشیدن در آسمان خیال را عبث پنداشته‌ام یا شانه‌هایم را در زیر «سبکی تحمل‌ناپذیر» افکار خوب یا بد احساس کرده‌ام. آن‌وقت مثلا شبی در خواب، سرگردان در دشتی سرسبز، و تهی از تعلقات و خواسته‌ها، به‌دنبال خودم دویده‌ام.

یا شبی در خواب، خود را در آغوش امن و آرام مادرم احساس کرده‌ام، که از هر احساسی عمیق‌تر و باورپذیرتر بود. یا همان خوابی که با دلهرۀ دوازده سالگی، پس از پایان اعمال حج بر دیدگانم نشست که کعبه با پرده‌هایی برکشیده، آرام و آهسته و اهوراوار می‌چرخید و می‌چرخید...

یا خوابی که در تل زینبیه، لحظاتی بعد از طلوع خورشید با نسیم خنکی آمد و لباسی از آرامش به تن روح خسته و ناآرام من پوشانید.

یا خواب شیخ عباس قمی، وقتی که پای منبرش نشسته بودم و لحظه‌ای سکوت کرد و بعد مستقیم به چشم‌هایم خیره شد و گفت: ظهور خیلی نزدیک است، خیلی...

خواب‌ها حیرت‌انگیزند و تحفه‌ای از روزهای قبل و بعد؛ مثل خواب شب پیش که نمی‌دانم رویا بوده یا کابوس. تنها اینکه در پایان آن خواب طولانی و دنباله‌دار نیز مثل تمام خواب‌های غریب گذشته از خواب پریده‌ام و آغوشی جسته‌ام برای قرار و آرامش و آسایش...

  • المیرا شاهان

نظرات  (۱)

  • قاسم صفایی نژاد
  • عجب خواب‌هایی!

    پاسخ:
    سلامت باشید :)