سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

عبدالجبار کاکایی

جشنواره شعر فجر به عنوان بزرگترین فستیوال رسمی کشور تا امسال هشت دوره فعالیت خود را گذرانده و این روزها با رونمایی از سایت تازه اش، قصد دارد استعدادهای تازه ای در حوزه شعر و ادبیات به جامعه معرفی کند. جامعه ای که از دیرباز، تاریخ با شکوهی با آموزه های ادبی بسیار در سینه خود نگه داشته و پیوسته گنجینه های ادبی خود را به نسل های تازه عرضه کرده است.

در آستانه ی برگزاری جشنواره های فجر، پای گفتگو با عبدالجبار کاکایی، شاعر برجسته ی معاصر و دبیر هشتمین و آخرین جشنواره ی برگزار شدة شعر فجر نشستیم که حرف های زیادی برای گفتن داشتند. گفتگوی ما را با این شاعر، نویسنده، زبان شناس، ترانه سرا و منتقد ادبی در زیر می خوانید:

 

 با توجه به عمر حدوداً هشت نه سالة جشنواره شعر فجر، هرساله روند شکل گیری این جشنواره چگونه است؟

جشنواره شعر فجر، جشنواره ای سلیقه ای ست و هر ساله یک دبیر به عنوان دبیر جشنواره انتخاب یا انتصاب می شود که او هم به سلیقة خودش کارها را پیش می برد و چون جشنواره آیین نامه ای ندارد، هر دبیر بر اساس نگاه و تحلیلش و بسته به میزان عقلانیت یا احساسات با نگاه متفاوتی که دارد افقی را برای آن ترسیم می کند. شورای سیاست گذاری هم در تصمیم گیری های دبیر تاثیرگذار است. اما چون این جشنواره فاقد آیین نامه ست لذا هنوز معلوم نیست تکلیف آن چیست! آیا به اعتبار اینکه جشن های انقلاب هم برگزار می شود بزرگداشت نوعی از شعر موسوم به انقلاب است، یا اینکه نگاه عمومی ست به شعر معاصر ایران و همه صداها و نگاه های موجود در شعر معاصر. بنابراین در اختیار دبیر یا شورای سیاستگذاری یا کمیته ی علمی قرار می گیرد و به همین خاطر معمولا هر دوره با دوره ی قبلی متفاوت است.


با توجه به این که آیین نامه ندارد، بر چه چیزی استوار است و چه اهدافی برای آن تعریف شده؟

برای جشنواره اهدافی تعریف نشده؛ اگر شده بود این همه تحول وجود نداشت. هر دفعه شورای سیاستگذاری و کمیته ی علمی آن یک گروه دیگر است و هر سال دبیر آن تغییر می کند، این نشان دهنده ی این است که هربار ویترینی می چینند و افرادی مشخص می کنند که جشنواره را برگزار کنند.

انتخاب این افراد بر عهده چه کسی ست؟

وزارت ارشاد افرادی را منصوب می کند؛ البته در بعضی دوره ها مثل دوره ی هشتم که دبیر من بودم، شیوه اش فرق می کرد؛ تعدادی از شعرا دعوت شدند و آن شاعران دبیر را انتخاب کردند.

انتخاب این شاعران بر چه اساسی ست؟ عموماً شاعران مطرح و مشهور هستند؟

معمولا دعوت از شاعران هم به تشخیص خود معاونت فرهنگی وزارت ارشاد است و معاونت آن بر اساس شناختی که از شاعران دارد، صلاحیت آن ها را تشخیص می دهد و انتخاب می کند.

با توجه به اینکه عنوان این جشنواره، جشنوارة شعر «فجر» است، چقدر در راستای دهه فجر و ارزش های انقلابی ست و عموماً مفهوم انقلاب چقدر در آن ارزش و امتیاز دارد؟

عرض کردم چون آیین نامه ندارد مسیر روشن نیست. گاهی الگو جشنواره فیلم فجر است، سال گذشته ما موضوعی برای جشنواره تعیین نکردیم و موضوع آزاد بود. علتش هم این بود که جشنواره ای با عنوان جشنواره شعر انقلاب داریم که مجزا برگزار می شود یا جشنواره های موضوعی دیگری مثل جشنواره شعر دفاع مقدس هست. چون این جشنواره ها متناوب برگزار می شوند، در شورای سیاستگذاری جشنواره هشتم تصمیم واحدی گرفتیم که موضوع آزاد باشد و به طور عمومی به همة شعرهای معاصر ایران نگاه شود و موضوعات ویژه و خاص دیگری که جشنواره های مستقل دارند در این جشنواره دخالت داده نشوند. ضمن اینکه ممانعتی هم نبود که انقلابی هم نباشند. بخشی از اشعار هم شرکت داده شد که در موضوعات انقلاب یا موضوعات آیینی و مذهبی سروده شده بودند.

اما امتیازی قائل نبودید؟

نه امتیاز فقط به توان و استعداد شاعران بود و عرصه ی متوازنی برای رقابت فراهم شد. ضمن این که بایستی نمایی واقعی از شعر امروز ایران هم عرضه می شد که ما در سایت جشنواره این کار را انجام دادیم. سایت جشنواره ی شعر فجر در دوره هشتم، برای اولین بار کلکسیونی از شعر معاصر ایران را عرضه کرد و نمایش داد. هنوز هم بیش از 15000 شعر از شعرای جوان معاصر ایران به نمایش گذاشته شده که چهره ی واقعی شعر معاصر ایران ست و با مراجعه به این سایت قابل دسترسی ست.

اساساً داوری آثار شاعران چه رویکردی دارد؟ آیا مثل فیلم فجر داوری یکسال فعالیت شعری کشور را دستمایه قرار می دهد؟ یا داوری یک سال آثار مکتوب شاعران را؟ یا داوری یک عمر از فعالیت یک شاعر را؟

این موضوع از موضوعاتی ست که معمولا در شوراهای سیاستگذاری یا کمیته های علمی مطرح می شود که واحد شعر مثل سینما نیست که تولیدیِ فیلم باشد. واحد شعر اصطلاحا قطعه ست اما در تعریف بعضی ها کتاب است. چون در کتاب آثار ضعیف و قوی در کنار هم قرار می گیرند بنابراین همه ی کارهای یک کتاب لزوما نمی توانند در یک سطح باشند. جدا از آن کتاب در جایزه ی کتاب سال داوری می شود و نباید کار موازی کرد. بعضی ها معتقدند گزینشی در قالب 15-10 قطعه از کتاب انجام شود و ملاک انتخاب قرار گیرد. عده ای هم اعتقاد دارند کلیت کتاب معیار شود و عده ای دیگر می گویند قطعه. و این گوناگونی عقیده ها به این خاطر است که قالب خاصی تعریف نشده. باید آیین نامه ای تدوین شود و اجازه بدهند یک شاعر گزیده ای از کارهای خودش را که در یک سال اخیر سروده است و ممکن است 15-10 قطعه شعر باشد شرکت دهد. این نکته اولا نشان دهندة این است که شاعر در این یک سال حیات ادبی داشته و شعر را ترک نکرده، دوم نشان می دهد که او پیشرفتی رو به جلو داشته است. به علاوه خودش آثار منتخب خودش را انتخاب کرده. بنابراین به نظر می آید این شیوه بهتر از کتاب باشد. در کتاب آثار گذشته و جدید، ضعیف و قوی کنار هم قرار می گیرند. ضمن اینکه جناح انتشار کتاب یک سری محدودیت ها و مشکلات دارد؛ خیلی ها نمی توانند کتاب چاپ کنند. موضوع مجوز، ممیزی و توقیف کتاب ها و موثری کتاب و ... برای انتشار هم مطرح است که ممکن است اثر بگذارد. لذا در دوره ی ما کتاب در بخش جنبی بود و ملاک و معیار دوره ی ما گزینش خود شاعر و ارسال 10 قطعه از اشعارش بود.

بحث تدوین آیین نامه هرسال اعلام می شود و اقدامی صورت نمی گیرد؟

به نظر من تدوین آیین نامه ای با توافق "شاعران منتخب جامعه ی ادبی" لازم است؛ نه "افراد منصوب شده"، تا جشنواره شعر فجر براساس آن برگزار شود. این که اصلا هدف برگزاری این جشنواره چیست! چون ظاهرا هدف مشخصی ندارد و اهدافش را هر ساله شورای سیاستگذاری تعیین می کند.

چرا زمان برگزاری این جشنواره با توجه به عنوانش در دهه فجر نیست و معمولاً از قافله ی جشنواره های دیگر و تب و تاب خاص این دهه دور می ماند؟

علت واقعی اش را نمی دانم. معمولا دیر اقدام به کار می کنند. هر کاری زمینه ای دارد که باید از قبل آماده بشود؛ ولی اگر این جشنواره، جشنوارة درست و حسابی و قانون مندی بود، دبیر اولین جشنواره با دبیر بیستمین جشنواره یک نفر بود که سال به سال بتواند آیین نامه اش را تدوین کند. یا کمیتة علمی اش نباید تغییر کند. یا باید شورای سیاست گذاری ثابتی داشته باشد. وقتی هربار با یک تیم برگزار می شود این سوال مطرح است که مگر فوتبال است که هر چهار سال با یک تیم دیگری حضور پیدا می کنند؟ بنابراین این جشنواره، جشنواره ای دوره ای و فصلی ست. جشنوارة فصلی هم روز و ساعتش مشخص نیست و به همین خاطر بی نظمی های خودش را دارد.

انتخاب تیم داوری بر چه مبنایی ست؟

من برای دوره ی هشتم، تجربه هایم را از دبیرهای قبلی جشنواره سوال می کردم. می گفتند دبیر به عنوان دبیر علمی جشنواره تعدادی داور را به شورای سیاستگذاری پیشنهاد بدهد، ما هم این کار را کردیم و تعدادی از داوران پیشنهادی به تشخیص شورا تایید شدند که ما مختار بودیم از بین آن ها افرادی را به عنوان داور انتخاب کنیم.

چرا در بین داوران، بزرگانی مثل دکتر شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج، یوسفعلی میرشکاک و ... دیده نمی شوند؟

به نظر من جشنواره ی شعر فجر در این قواره، نتوانسته است جشنواره ای باشد که توجه بزرگانی مثل دکتر شفیعی کدکنی را به خود جلب کند و صد البته این جشنواره چون تکلیفش مشخص نیست، بزرگان هم وارد بازی نمی شوند.

یعنی خودشان کناره گیری می کنند؟

البته من نمی دانم آقای ابتهاج و دکتر شفیعی کدکنی در کدام داوری شرکت دارند که در داوری جشنواره شعر فجر ندارند. ولی معمولا این بزرگواران در جشنواره های این چنینی که شائبه ی تفکرات، رنگ ها و فکرهای خاصی دارد شرکت نمی کنند. ضمن اینکه ما جشنواره ای ملی به نام شعر نداریم و از حالا نمی توانیم پیش بینی کنیم که چه کسانی به عنوان داوری شرکت می کنند و چه کسانی شرکت نمی کنند. متاسفانه در کشور، جشنوارة فراگیر ملی شعر نداریم.

اساتید دانشگاه در گروه داوران شرکت داده می شوند یا خیر؟

یکی از مشکلات ادبیات این است که شعر معاصر نقش زیادی در دانشگاه ها بازی نمی کند.

اتفاقاً این موضوع می تواند به فراگیر شدن جشنواره کمک کند.

بله حتما، بایستی دانشکده های ادبیات وارد حوزه ی رقابتی شعر ملی شوند؛ منتها «فسحت میدان ارادت بیار/ تا بزند مرد سخنگوى گوى». اول باید میدان را فراهم کرد. بعد هم منتقدش می آید، هم دانشگاهی اش و هم هر کسی که شأنیت، ارجحیت و ارزشی دارد. فعلا که این جشنواره ها در واقع با محدودیت هایی که هست برگزار می شوند، بدون آیین نامه، بدون ضابطه و بدون قانون مدون و فکر فراگیر. اغلب هم تحت فشار رسانه های تندرو و افراطی به مسیرهایی می رود که به هر حال مسیرهای درستی نیست.

دیده شده است که برخی از منتخبین، از داوران همان بخش هستند. چرا؟

گاهی اتفاق می افتد و این جزو آفت های جشنواره شعر فجر است. در جشنواره های پیشین گاهی اتفاق می افتاد که ظاهرا هم داور و هم برگزیده یکی می شدند.

 

 

نکته ای که در جشنوارة سال قبل اهمیت داشت، حضور شاعران بسیار خوبی بود که انتخاب نشدند. شاعرانی که بعضاً از پیشکسوتان هستند! چرا گروه بندی سنی صورت نمی گیرد که هم حرمت پیشکسوتان حفظ شود و هم جایگاه جوان ها؟

بنا نیست که همه در رقابت مسابقه شعر شرکت کنند. به نظر من باید برای پیشکسوت ها تریبون تعریف کرد. پارسال ما این کار را انجام دادیم؛ یعنی چهار شب شعرخوانی تعریف کردیم برای پیشکسوت ها. آن تریبون ها دیگر به جوان ها تعلق نگرفت و به جای آن ما ده شب در نمایشگاه کتاب برای جوان ها تریبون تعریف کردیم. به نظر من پیشکسوت را نباید در مسابقه شرکت داد و اول، دوم و سوم کرد.

به این ترتیب ممکن است از فراگیری این جشنواره کم شود و ما جشنواره ای مثل جشنواره جوان سوره داشته باشیم.

 البته سال گذشته من سعی کردم بخش رقابتی را به حاشیه ببرم؛ ولی متاسفانه هم رسانه ها و هم فضای مجازی به شدت بخش رقابتی را بزرگ کردند. علتش هم این بود که پارسال خیلی ها شرکت کردند و برای اولین بار آمار شرکت کنندگان بیش ترین حد ممکن بود. لذا همین حجم زیاد باعث شد بخش رقابتی که من تلاش کردم به حاشیه برود تبدیل به بخش اصلی شود و بخش اصلی ما که در واقع تریبون هایی بود که در فرهنگسرای ارسباران و خانه هنرمندان گذاشتیم، تقریبا با عدم استقبال مواجه شد. ما در ارسباران ده شاعر برجسته ی انقلاب مثل آقای گرمارودی، آقای قزوه، آقای بهمنی، آقای اخلاقی، آقای افشین اعلا و ... که چهره های صاحب نام شعر انقلاب بودند را برای شعرخوانی دعوت کردیم اما جمعیتی که آمده بود برای تماشای شعرخوانی آن ها، بیش از پنجاه نفر نبود. علتش هم این است که شعر این بزرگواران چاپ شده و مکتوب و در حضور هست و بخاطر اینکه تولید اثرشان هم کم است، شاید خیلی جاذبه ای برای شعر شنیدن و پای تریبون ها نشستن نباشد. ولی نه دیگر انقدر کم که پنجاه نفر بیایند. علت دیگرش هم شاید این است که جشنواره شعر فجر جاذبه ای برای جمعیت کثیر ندارد. چون از قبل اسمش رویش است: شعر فجر یعنی شعر مناسبت و موضوع ویژه و به هر حال مردم آن را یک مراسم خاص تصور می کنند.

ولی با توجه به صحبت های شما، موضوعش فجر نبوده و آزاد بوده.

با یک دوره نمی شود شق القمر کرد؛ البته موضوع آزاد بود ولی به نام "جشنواره شعر فجر". من همزمان در ارسباران دو برنامه داشتم؛ برنامة «عصر شعر و ترانه» که جمعیت زیادی می آمدند، بلیت هم می خریدند و سر پا می ایستادند. ولی جشنواره شعر فجر، کافی ست اسم شعر فجر رویش باشد، سالن از جمعیت خالی می شود. بالاخره این موضوع باید مدیران فرهنگی و معاون هایی که می آیند را به فکر فرو ببرد و فکری برای ادبیات و شعر کنند. فکر کنند که چرا به این وضع رسیدیم که این جشنواره، جشنواره ی بدنامی شده و توجهی به آن نمی شود. وقتی توجهی به آن نمی شود یعنی بدنام شده. تقریبا در همه ی دوره ها به همین صورت است و با سلام و صلوات جمعیت جمع می کنند. گاهی هم با اتوبوس و بن کتاب و غیره ... .

دورة قبل حواشی زیادی داشت و در جایی آقای قزوه گفتند که نمی شود به بهانه ی توجه به رویکرد ادبی، از یک شاعر سیاسی، یدالله رویایی، دعوت کرد. به نظر شما سیاست چقدر با ادبیات عجین است؟

به نظر من اشتباه می کنند اگر سیاسی با ادبیات رفتار می کنند. ادبیاتِ سیاسی ست. جامعه ای که سفارش داشته باشد ادبیات را سیاسی می کند. نمی شود شعر گل و بلبلی گفت و جشنواره گل های تازه راه انداخت. دوره ی جشنواره ی هشتم تنها دوره ای بود که تقریبا می توان گفت که همة مردم متوجه شدند جشنواره ای به نام جشنواره ی شعر فجر برگزار می شود؛ به علت بازتاب گسترده ای که داشت، بخاطر اینکه تلاش شد این مرزها و حصارهای اطرافش شکسته شود و همة صداها شنیده شوند. ولی متاسفانه نگاه افراطی سیاسی، جشنواره را خراب کرد. عده ای نظام فرهنگی ما را از تریبون ها ترساندند. من تصور نمی کنم که خواندن یک شعر حتی اگر لحن منتقد هم داشته باشد ارکان نظام فرهنگی ما را متزلزل کند. مثلاً خانم راکعی شعری خواندند که در آن کلمه «رهنورد» هم بود؛ کجای ارکان فرهنگی نظام تکان خورد که آنقدر سینه چاک کردند و آن شعر را پیراهن عثمان کردند؟ آن هایی که اینطور تصور می کنند و نگران خواندن شعرهای منتقد از پشت تریبون ها هستند اصلا اعتمادی به جمهوری اسلامی ندارند. اعتقادی هم به نظام ندارند و معتقدند نظام، نظام متزلزلی ست که با یک قطعه شعر ممکن است در هم بشکند و این افراد دست بر قضا بی اعتقادترین مردم بر انقلاب اند؛ اما می بینید در بسیاری از رسانه های مدعی قرار گرفتند و نسبت به شعر خواندن یک شاعر پشت تریبون موضع می گیرند. شعری که قرار است آدم های نخبه بشنوند. یک اثر موسیقیایی یا سینمایی نیست که در سطح گسترده ای پخش شود؛ شعری ست که نهایت افرادی که در سالن باشند 60-50 نفر هستند. اما سیاسی کردن و بعد ایجاد بحران و بزرگ جلوه دادن آن اشتباه است. روزنامه ای نوشته بود پارسال شعرهایی در جشنواره راه پیدا کرد که نگو و نپرس. وقتی روزنامه ای بی اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی، استحکامش، قدرتش، توانش و مهم تر از همه ادبیاتش باشد اوضاع اینگونه است. خیلی از کسانی که وحشت می کنند هیچ اعتقادی به ادبیات انقلاب ندارند. یعنی معتقدند ادبیات انقلاب به هیچ عنوان نمی تواند مقابل فراورده های شاعران دگراندیش و سکولار یا شاعران چپ یا هر عقیده و اندیشه ی دیگری کوچکترین مقاومتی داشته باشد. بخاطر اینکه دلواپسی های شان نشان می دهد که هیچ اعتقادی به ادبیات انقلاب و سروهای برومندش ندارند که اگر داشتند ادبیات انقلاب را سد محکمی مقابل جریان های رقیب تلقی می کردند. ولی همین که احساس می کنند این سد فرو می ریزد، نباید در کنار آثار دیگر قرار بگیرد و آثار دیگر باید نقض بشوند و پشت تریبون ها نیایند، همین نشانه ی بی اعتمادی و دلسردی این ها نسبت به ادبیات انقلاب است.

تعدادی از شاعران در دورة قبل مثل رسول یونان، حافظ موسوی، شاپور جورکش و محمد آزرم شعرخوانی نکردند. دلیلش چه بود؟

خیلی از این افراد متاسفانه در جشنواره شعر فجر امکان آمدن پشت تریبون ندارند.

چرا؟

ما خواستیم شعر بخوانند ولی به خیلی از این ها اجازه ندادند. با وجود اینکه پیش از این اسم این شاعران را در شورای سیاستگذاری هم برده بودیم ولی اعلام کردند این اسامی نباید شعر بخوانند، خانه هنرمندان تنها امکان دعوت از تعداد محدودی داشت که چهره هایی هم آمدند و شعر خواندند که به هر حال منتسب به شعر انقلاب نبودند ولی ضد انقلاب هم نبودند. اصلاً ما شاعر ضد انقلاب داخل کشور نداریم؛ معمولا ضد انقلاب ها خارج از کشور هستند و مواضعشان معروف و مبین است. کسی که در داخل کشور در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی کتاب چاپ می کند می تواند همان شعرها را پشت تریبون های تالارها و محیط های فرهنگی عرضه کند.

هر ساله تعدادی شاعر فارسی زبان برای حضور در این جشنواره دعوت می شوند. آیا حضور این افراد که بعضاً در سطح ضعیفی از شعر فارسی هستند برای جشنواره سودی دارد یا خیر؟

متاسفانه اصلا سودی ندارد. حمایت از فارسی زبانان کشورهای دیگر باید انجام شود و شکی در آن نیست. ولی وقتی عرصه، عرصه ی شعر معاصر ایران است، ما باید از شاعران همطراز جهانی دعوت کنیم؛ شاعرانی همطراز از کشور هند و پاکستان. منتها تعداد محدودی شاعر فارسی زبان که اهل تاجیکستان، هند و شبه قاره هستند در برنامه هایی تحت پوشش حوزه هنری یا در مراسم های دولتی دعوت می شوند. ممکن است در میان آن ها شاعر خوب هم باشد، ولی به هرحال به جز در افغانستان و تا حدودی تاجیکستان، بعد از نسل شاعران قرن های گذشته، تقریبا ما در شبه قاره شاعر فارسی زبان برجسته ای نداریم. چند چهرة خوب در تاجیکستان و افغانستان هستند که خیلی از آن ها در ایران زندگی کردند و شاعران صاحب نامی شدند. عرضم این است که اگر می خواهید شاعر خارجی دعوت کنید بایستی از کشورهای اروپایی، امریکای جنوبی و کشورهای افریقایی شاعرانی که در جهان در طراز اول و شناخته شده اند دعوت کنید. پارسال ما قصدمان این بود که 13 شاعر دعوت کنیم از 5 قاره. متاسفانه هیچکدامشان نیامدند و سفارت ما هم نتوانست با خیلی از آن ها رابطه برقرار کند و ارتباطی با هم نداشتند. خیلی از آن ها فکر می کردند اصلا نمی شود به ایران آمد، خیلی ها نپذیرفتند. حتی تعدادی از شاعران ایرانی خارج از کشور یعنی رانده شده ها و پناهنده ها، مثل اسماعیل نوری اعلا، بیانیه ای نوشتند و از شاعران خارجی خواستند در جشنواره شعر فجر شرکت نکنند. یعنی جو مخالفتی هم خارج از کشور ساخته شد که اجازه ندهند شاعران بزرگ به ایران سفر کنند.

علتش چه بود؟

کلام و ادبیات با اندیشه سر و کار دارد و خیلی صریح تر و عریان تر است. به همین خاطر این افراد روی جشنواره های ادبی حساس اند. فکر نمی کنم در کشور ما جشنواره ی ادبیاتی فراگیری به این زودی ها برگزار شود؛ ممکن است در سینما و موسیقی اتفاقاتی بیفتد، ولی در حوزه ی ادبیات، تزاحم و اختلاف به شدت زیادتر است و جوسازی هایی در خارج از کشور هست. یعنی اگر قرار شود اتفاقی فراگیر در داخل کشور بیفتد، از خارج از کشور واکنش نشان می دهند.

به عنوان آخرین سؤال، فکر می کنید جشنواره شعر فجر، چقدر توانسته در رشد و تعالی جریان های ادبی مؤثر باشد؟

آشکار است که تاثیری نگذاشته و همین که در دورة هشتم همه متوجه برگزاری این جشنواره شدند، خودش یک قدم بود. امیدوارم قدم های بعدی رو به عقب نباشد و قدم هایی رو به جلو باشد و آیین نامه ای تدوین بشود که معلوم شود این جشنواره دقیقاً تکلیفش چیست! قرار است شعر معاصر ایران در آن عرضه شود یا بزرگداشت جشن انقلاب است و شعرها باید در موضوع انقلاب باشد. اگر ما به یک آیین نامه برسیم تکلیف ادبیات شعر در جشنواره فجر معلوم می شود که دیگر ملاک و مناط برای ما جشنواره ی سینما و فیلم نباشد. امیدوارم حرف دهن پر کن و وزیر راضی کنِ "ما کار سیاسی نمی کنیم" شعار جشنواره نباشد. شعر در این مملکت صد سال است که سیاسی ست به جای این ادعا ها، کاری کنید آستانه تحمل و نقد بالا برود. اخته کردن ادبیات کار شورای سیاستگذاری جشنواره نیست. نهادهای موظف و مکلف دارد که حقوق این کار را دریافت می کنند. شما کار خودتان را بکنید.


منتشر شده در سایت بولتن نیوز