سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

امان الله قرایی مقدم

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر روز شاهد اختراعات و ابداعات تازه در زمینه‌های مختلف است. برخورداری از امکانات و اختراعات اما مستلزم دارا بودن شرایط اقتصادی و سیاسی مطلوب است. اگر به هر دلیلی نظام خانواده با بحران اقتصادی مواجه باشد، آثار خود را به مرور بر خانواده و بعد جامعه می‌گذارد.

به همین مناسبت، با دکتر «امان الله قرایی مقدم»، جامعه شناس و استاد دانشگاه، به گفتگو نشستیم تا دربارۀ آسیب‌هایی که خانواده ایرانی را تهدید می‌کند صحبت کنیم. گفتگوی ما را در زیر می‌خوانید:

*اصلی‌ترین عواملی که جزء آسیب‌های خانوادگی تلقی می‌شوند و نظام خانواده را تهدید می‌کنند، کدامند؟

آسیب‌هایی که خانواده را تهدید می‌کنند، متعددند؛ آسیب‌های فرهنگی، روحی-روانی، اقتصادی، اجتماعی و ... از آسیب‌های خانواده‌اند. وقتی خانواده‌ای از نظر اقتصادی دچار بحران می‌شود انواع آسیب‌ها برای او به وجود می‌آیند که آسیب‌های اجتماعی را به دنبال خواهد داشت؛ مثل طلاق، فرار دختران، رابطه نامشروع دختران و پسران و زنان و مردان. بنابراین اهم مسائل از آسیب‌های اقتصادی‌ست. آسیب‌های فرهنگی می‌تواند انواع آنومی‌های فرهنگی یعنی فروریختگی هنجارها و تقدس خانواده‌ها را به دنبال داشته ‌باشد و دوام و بقای ازدواج به خطر بیفتد. در این راستا، انواع آسیب‌ها در کمین خانواده است؛ طلاق، روسپی‌گری، اعتیاد، فرار دختران، جرم، جنایت و دزدی. وقتی خانواده‌ای نابسامان است فرزندان از نظر موفقیت تحصیلی با مشکل مواجه‌اند و به سر و سامان نمی‌رسند. اما عامل و تهدید بزرگی که به خانوادۀ ایرانی آسیب می‌زند، رسانه‌های بیگانه است؛ هفتاد درصد از مردم ایران ماهواره نگاه می‌کنند و به همین خاطر خانواده‌ها به راحتی دچار فروریختگی ارزش‌ها، هنجارها و انواع آسیب‌ها برای دختران و پسران می‌شوند. رسانه‌های بیگانه، پوشش غربی، آرایش و بدآموزی‌های متعدد را به دنبال دارد. وقتی خانواده سر و سامان نداشته باشد، انواع جرایم به وجود می‌آید؛ چون خانواده مثل سیاهچال فضایی همه‌چیز را به درون خودش می‌کشد و بعد از خودش تشعشعاتی بیرون می‌زند. بنابراین اگر جرم، فساد روسپی‌گری، رابطه میان دختران و پسران، اعتیاد و... هست، همه از خانواده آغاز می‌شود که خانواده‌های بد سرپرست یا بی‌سرپرست از آن جمله‌اند.

*این اثرگذاری بیشتر از سوی خانواده است یا جامعه؟

خانواده سلول جامعه است؛ از جامعه می‌گیرد و به جامعه پس می‌دهد. وقتی مادری رسانه‌های بیگانه را نگاه می‌کند، بد آرایش می‌کند و رابطه نامشروع دارد یا وقتی پدری روی خانوادۀ خود سرپرستی، کنترل و نظارت ندارد، خانواده چه‌کار می‌تواند کند؟ این موارد وارد جامعه می‌شوند. در جامعه هم هر نوع امکاناتی اعم از فساد مثل قلیان، سیگار و ... فراهم است. دلیلش هم بیکاری، پر نشدن اوقات فراغت و مواردی از این دست است.


*آیا می‌شود اشتغال به کار زنان و دوری آن‌ها از فضای خانه را از عوامل تهدیدزا قلمداد کرد؟ چون عده‌ای بر این باورند.

نه به این صورت نیست. بررسی‌های ما نشان می‌دهد زنانی که شاغل هستند، از زنان دیگر در خیلی از موارد موفق‌ترند، کمتر طلاق می‌گیرند و فرزندان آن‌ها نسبت به فرزندان زنان خانه‌دار، از موفقیت بیشتری برخوردارند. اما متاسفانه این تفکر را کسانی نسبت به اشتغال زنان دارند و معتقدند زن باید در آشپزخانه بنشیند.در حالی‌که این زنان در کنترل و نظارت در مسئله اقتصادی موفق‌اند و چون پول در می‌آورند و در جامعه حضور دارند، از مشکلات جامعه آگاهند.

*این اشتغال به کار از نظارت آن‌ها در خانواده کم نمی‌کند؟

بله ، مقداری از نظارت کم می‌شود اما نه به آن معنا که هیچ نظارتی صورت نگیرد. بررسی‌های ما روی دانش‌آموزانِ مقطع راهنمایی و ابتدای دبیرستان مناطق سیزده و چهارده تهران نشان داده که میانگین نمرات دانش آموزانی که مادران کارمند دارند یک نمره بیشتر از میانگین معدل فرزندانِ زنان خانه‌دار است. چون کنترل زنان شاغل روی درآمدهایی که کسب می‌کنند بیشتر است، رسیدگی بیشتری به بچه دارند، موفق‌تر عمل می کنند و در کاهش طلاق مؤثرند.

*چطور می‌شود از بروز آسیب‌ها و تهدیدات جلوگیری کرد و طرز فکر جامعه را تغییر داد؟

خانواده در جامعه نقش اصلی دارد؛ بنابراین باید جلوی طلاق را گرفت. آمار طلاق زیاد است و به ازای هر ساعت 19 طلاق ثبت می‌شود. خود عوامل طلاق بسیارند که تک سرپرستی یا بی‌سرپرستی فرزندان را منجر می‌شوند. باید اشتغال زایی را بالا برد و رسانه‌ها را کنار گذاشت. تفکر، زمانی تغییر ایجاد می‌کند که ما امکانات را فراهم کنیم. خانواده با جامعه رابطه متقابل دارد. اگر بد باشد، جامعه هم بد می‌شود و اگر جامعه خراب باشد، خانواده هم خراب می‌شود. 19 طلاق در هر ساعت یعنی انفجار 19 خانواده و باید جلوی آن را گرفت. بنابراین برطرف کردن این آسیب‌ها هم دشوار است، چون جامعه دچار یک بیماری فرهنگی شده است. جامعه دچار آنومیست ارزش‌هاست؛ باورها فروریخته و معنویات کمرنگ شده است. رابطه نامشروع بین زنان و مردان افزایش پیدا کرده و آمار اعتیاد، تریاک و ... بالاست. در این میان کسانی هستند که درک درستی از ازدواج ندارند و مسئولیت نمی‌پذیرند و تنها از روی احساس ازدواج می‌کنند. تغییر پذیری با آموزش و پرورش به وجود می‌آید. خانواده‌ها باید معنویات را در خود تقویت کنند. متاسفانه جهان امروز جهان مادیات و پول است. به همین خاطر افراد برای برطرف کردن توقعاتشان است که دنبال رابطه می‌روند تا بتوانند انگشتر بخرند، موبایل و ... تهیه کنند. این‌ها همه به همان آسیب‌های اقتصادی باز می‌گردد که از تهدیدات جامعه محسوب می‌شوند.