سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

استاد محمدعلی مجاهدی

ماه ربیع، بهارِ ماه‌هاست و پر است از حضور لطیف گل‌هایی که قرن‌هاست تمام هستی را به عطر وجودشان معطر ساختند. شهرستان ادب، ضمن تبریک میلاد پیام‌آور مهربانی، حضرت محمد مصطفی(ص) و پیشوای ششم شیعیان، امام جعفر صادق(ع) با شاعر گرانقدر و آیینی‌سرای معاصر، استاد «محمدعلی مجاهدی» به گفتگو نشست تا از کوزۀ حرف های ایشان لبی تر کند و بیاموزد. استاد مجاهدی متخلص به «پروانه»، متولد سال 1322 در شهر قم است و در حال حاضر مدیریت انجمن «محیط» و انجمن شعر حوزه هنری قم را بر عهده دارد. به علاوه ایشان عضو شورای عالی هنر دفتر تبلیغات اسلامی هستند و با حکم وزارتی به‌عنوان دبیر شعر آیینی کشور منصوب شده‌اند. گفتگوی ما را در زیر می‌خوانید:

 

*از چه زمانی متوجه علاقمندی‌تان به حوزۀ شعر و ادبیات شدید و چشمۀ شعر در زندگی شما جوشیدن گرفت؟

من در یک خانوادۀ به معنای واقعی کلمه روحانی به دنیا آمدم و فضای حاکم بر خانوادۀ ما فضایی کاملا اخلاقی، عبرت‌آموز و دینی بود. پدرم مدرس حوزۀ علمیه بودند و می‌دیدم که گاهی به جای استخاره با قرآن، به کتاب حافظ تفال می‌زنند. در اواخر دبستان با شعرهای حافظ مانوس شدم و این انس ادامه پیدا کرد، تا این‌که گاهی احساس می‌کردم مصراع‌ها و ابیات موزونی بر زبانم جاری می‌شود اما مقطعی بود. سال دوم دبیرستان بود که شعر را به‌صورت کاملا اصولی با حضور در انجمن‌های ادبی که در قم تشکیل می‌شد، شروع کردم و بعد از این که دیپلم علوم تجربی گرفتم، برای یک دورۀ یک‌ساله در دانشگاه تربیت معلم عازم تهران شدم، یعنی سال 1341 که حدود نوزده ساله بودم. بنابراین عازم تهران شدم، در کنکور آموزش و پرورش شرکت کردم و پذیرفته شدم. در آن یک سالی که در تهران بودم شبی نبود که در یک انجمن ادبی در تهران نباشم. انجمن‌هایی مثل انجمن ادبی حافظ، صائب، قلم، دانشوران، ایران و آذرآبادگان که من توفیق این را داشتم در محضر مرحوم محمد علی صفا که حق بزرگی بر گردن من داشتند، باشم. چهره‌های نام‌آشنای شعر آن روزها آثارشان را در این انجمن‌ها قرائت می‌کردند، من هم تحت تاثیر آن فضای شاعرانه قرار می‌گرفتم و به فعالیت‌های فرهنگی و ادبی اعم از شنیدن شعر یا نوشتن مقالات مختلف در روزنامه‌های مختلف پرداختم.


*این انجمن‌ها چقدر به پیشرفت شما در سرودن شعر کمک کرد؟

انجمنی که باعث شد من این روزها حرفی برای گفتن داشته باشم، انجمن ادبی ایران بود که باعث شد در محضر دانشمند آن زمان، استاد محمد علی ناصح که ریاست آن انجمن را بعد از ملک‌الشعرای بهار بر عهده داشت، تلمذ کنم. ایشان مردی بسیار فاضل، خوش اخلاق، باریک‌بین و نقاد بود. شاید در طول آن یک سال که من از حضور ایشان بهره بردم، به اندازۀ ده ساله توشه ادبی برداشته باشم. نحوۀ شاعرپروری را از آن استاد بزرگ آموختم و از آن‌جا سرودن شعر برای من جدی شد. سال 42 بعد از گذراندن یک سال دورۀ تربیت معلم در دانش‌سرا به قم برگشتم و به‌عنوان معلم مشغول به کار شدم. در قم یک انجمن ادبی بود که در منزل شادروان سید حسین حسینی که از پیشکسوتان قم بودند برگزار می‌شد، هرچند این جلسات به دلیل کسالتِ ایشان به‌طور مرتب برگزار نمی‌شد و سرانجام به تعطیلی انجامید. با اصرار دوستان جلسه‌ای منعقد کردیم تا در آن کسانی که علاقمندند با موازین و سبک‌های ادبی آشنا شوند، حضور پیدا کنند. در اواخر سال 42، انجمن ادبی «محیط» در قم تاسیس شد که جلسات هفتگی‌اش هنوز پابرجاست و یکی از کهن‌ترین انجمن‌هایی‌ست که در ایران برقرار است. من افتخار این را داشتم که ده‌ها تن از چهره‌های نام‌آشنای شعر معاصر به انجمن محیط آمدند و در خدمتشان بودیم. هم ما از وجود آن‌ها بهره می‌بردیم و هم آن‌ها در معرض نقد قرار می‌گرفتند. غیر از انجمن محیط که قدمتی پنجاه ساله دارد، انجمن شعر حوزه استان که زیر نظر وزارت ارشاد قم برگزار می‌شد هم حدود 23 سال پیش شروع به کار کرد و از آن‌جا که در انجمن محیط به خاطر معذورات و ضیق مکان امکان حضور خانم‌ها فراهم نبود، در سالن ارشاد خانم‌ها هم حضور یافتند و سالیان سال جلسات حافظ شناسی، صائب شناسی و تفسیر عرفانی گنجینۀ اسرار عمران سامانی که از منظومه‌های ماندگار شعر عاشورایی‌ست در آن‌جا برگزار شد.

*شما در زمان پیروزی انقلاب حدودا سی و پنج ساله بودید، آن روزها فعالیت‌های انقلابی هم داشتید؟

پیش از انقلاب، توسط خانم فرخی‌پارسا، وزیر بهایی آموزش و پرورش، به ساوه تبعید شدم و از آن‌جا که غیرت دینی داشتم، مرارت‌های بسیاری کشیدم. به‌علاوه کژتابی‌هایی در آموزش و پرورش احساس می‌کردیم و در بررسی کتاب‌ها با مشکلات زیادی مواجه بودیم. همۀ این‌ها دست به دست هم داد تا به‌عنوان عنصری که دستش با فداییان اسلام در یک کاسه است متهم شوم. خدا را شکر که به هر حال معلوم شد کسانی که در این زمینه حضور داشتند همان وهابیتی بودند که امروز هم در ایران فعال هستند و در زمان شاه به مذهب شیعه خیانت کردند. ما در قم به‌عنوان مرکز شیعه با آن‌ها رو در رو بودیم و اجازه نمی‌دادیم جلسات‌شان پا بگیرد. یعنی با حضور در آن جلسات مباحثی مطرح می‌کردیم که جوابی برایش نداشتند. ما آن روزها هر کاری که از دستمان بر می‌آمد در عرصۀ پیروزی انقلاب انجام می‌دادیم و بعد از آن با حضور در جبهه‌ها و مراسم شعرخوانی که در اهواز برگزار می‌شد فعالیت داشتیم. خیلی مسائل هست که تا امروز از آن‌ها پرده برنداشتم و تمایلی هم ندارم که درباره‌اش صحبت کنم.

*شعر آیینیِ پس از پیروزی انقلاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بعد از انقلاب در زمینۀ شعر آیینی حرکت‌های رو به رشد و رویش‌های بسیار چشم‌گیری داشتیم که متاسفانه با ریزش‌هایی نیز همراه بوده. این ریزش‌ها در برابر رویش‌ها خیلی نیستند اما همان‌طور که یک آفت می‌تواند به یک بوستان آسیب بزند و تمام زحمات باغبان را از بین ببرد، بنابراین تاکید ما بر آسیب‌شناسی شعر آیینی‌ست، وهابیت به‌عنوان دشمن قسم خوردۀ شیعه، با تمام وجود به میدان آمده و حریف می‌طلبد. اگر ما نمی توانیم به فرهنگ شیعه خدمتی کنیم، حداقل تیشه به ریشۀ این فرهنگ نزنیم و آثاری رو نیافرینیم که در دست وهابیت قرار بگیرد و کیان و اعتبار شعر و فرهنگ عاشورا را از میان بردارد.

*به نظر شما، سبک‌های شعری و جریان‌های ادبی که پس از پیروزی انقلاب وارد ادبیات شده، ماندگارند یا گذرا؟

من حکم کلی نمی‌دهم. اما آثاری که می‌بینم چون پشتوانۀ علمی محکمی ندارند، به عنصر خیال در شعر توجه بیش از پیش دارند. اما شعر تنها خیال و گمان و وهم نیست، اندیشه و عاطفه هم دارد و باید جنبه معنوی شعر هم لحاظ شود. بعضی شعرها اسفنجی و حبابی‌اند، بعضی عروسکی و ویترینی. به‌طور کلی آیندۀ روشنی برای این شعرها نمی‌بینم.

*شما در این سال‌ها تالیفات زیادی در حوزۀ شعر آیینی دارید که آثار پژوهشی ارزنده‌ای هستند.

بله، در سال‌های اخیر در زمینۀ شعر آیینی دست به تحقیقات زیادی زدم که بعدها به‌عنوان کتاب سال و اثر برتر انتخاب شدند. اولین کار پژوهشی جامعی که انجام دادم پیرامون شعر عاشورایی بود با عنوان «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی» که از سوی پژوهشکدۀ شهید محلاتی چاپ و منتشر شد. در همان سال هم هیئت داوران شعر عاشورایی شیراز این اثر را به‌عنوان بهترین پژوهش شعر عاشورایی معرفی کردند. بعد از آن تالیفی در زمینۀ شعر مهدوی انجام دادم به نام «سیمای مهدی موعود در آیینۀ شعر فارسی» که به لحاظ موضوعی به آن ورود کردم و بایدها و نبایدهای شعر مهدوی را در چندین بخش آوردم. این اثر هم در سال 81 و زمانی که آقای مسجدجامعی مسوول فرهنگ و ارشاد بودند، در بیستمین دورۀ شعر ولایت به‌عنوان ارزنده‌ترین و کامل‌ترین اثر در زمینۀ شعر مهدوی شناخته شد. بعد هم کتاب «سیری در قلمرو شعر نبوی» بود که متاسفانه امروز حتی یک نسخه از آن در بازار نیست؛ چون حجمش زیاد بود و چاپ آن هزینه می‌خواست. این اثر از منابعی‌ست که دانشجویان دکترا برای نوشتن تز تحصیلی‌شان از آن استفاده می کنند و حتی آن را امانت می‌گیرند و بر می‌گردانند.

*کتاب «سیری در قلمرو شعر نبوی» که در سال 87 از حضرتعالی منتشر شد، در نوع خود اثری بدیع و بی همتاست. چه شد که به تالیف این اثر روی آوردید و انگیزۀ شما چه بود؟

در تمام آثاری که در این حوزه تالیف کردم، انگیزه‌ام احیا، معرفی و شناساندن اعتبار و کیان شعر آیینی در زبان فارسی بود. چرا که تلقی و ذهنیت نادرستی از شعر دینی در ذهن غالب عزیزان پیش از انقلاب و بعد از انقلاب وجود داشت. بعضی این‌طور فکر می‌کردند - و شاید هنوز هم فکر می‌کنند - که شعر آیینی در دو حوزۀ ماتم و مناقب ورود دارد. یعنی شعر مناقب ماتمی بر تمامی قلمرو موضوعی شعر آیینی تاثیر می‌گذارد در حالی که این‌گونه نیست. مناقب و مراثی جزئی از شعر ولایی‌ست و خود شعر ولایی قطعه‌ای از پازل شعر آیینی است؛ یعنی این نگاه باعث ظلم مضاعفی به شعر آیینی در زبان فارسی شد. بنابراین در این پژوهش‌های گستردۀ میدانی سعی کردم این گرد غربت و مظلومیت را از شعر آیینی پاک کنم و تعریف تازه‌ای از آن ارائه کنم. این‌که شعر آیینی چیست و تقسیم بندی آن چگونه است؟ این از منابعی‌ست که خیلی مورد توجه شاعران و اساتید قرار گرفت و حتی نمی‌توانید یک نسخه از آن را در بازار پیدا کنید. من هم تلاشم به جایی نمی‌رسد. به هر حال نمی‌شود به ناشر امر و نهی کرد. چون سیاست‌گذاری خاصی دارد و شاید با اولین چاپ می‌خواهد در عرصۀ فرهنگی هم اثری داشته باشد، بعد می‌رود سراغ آثار دیگر. متاسفانه این گونه آثار که سال‌ها برایش خون دل میخوریم برای استفادۀ جامعۀ ادبی دچار معذورات می‌شود.

*نمی‌توانید آن را به نشر دیگری بسپارید؟

خیر، چون من حقوق مادی این اثر را به اصرار خودم واگذار کردم و تجدید چاپ آن یا باید توسط خودشان باشد یا با موافقت آن‌ها صورت بگیرد. البته اخیرا پذیرفتند که شعر نبوی منتشر شود، ولی سایر آثار که پژوهشکدۀ شهید محلاتی آن را منتشر کرده نمی‌دانم چه سیاستی در این حوزه دارند. این‌گونه آثار، امروز هست که جواب بسیاری از مسائل را می‌تواند بدهد اما با سیاست‌گذاری‌های غلط دچار چنین معضلاتی می‌شود.

*آیا در طول این سال‌ها، شاهد عنایات و الطافی از حضرت محمد(ص) بوده‌اید؟

من تمام زندگی‌ام وامدار عنایات اهل بیت(ع) است. در جای‌جای زندگی‌ام، حضور پررنگ عنایت این حضرت دیده می‌شود و اغلب سروده‌های من، انگیزه‌های بالای معنوی و کدهایی دارند که برای خود من خاطره‌انگیزند و کسی اطلاعی از آن‌ها ندارد، مگر دوستان نزدیک من که گاهی صحبتی شده و برای آنها نقل کرده‌ام. به عبارتی «اگر از جانب معشوقه نباشد کششی/ کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد». این عنایت مستمر باعث شده که تمام زندگی و فعالیت‌های خودم در این حیطۀ موضوعی را، وقف احیای شعر آیینی کنم. و اگر خدمات روحی بسیاری دیدم از طرف کسانی بوده که انسان انتظار داشته که خود این‌ها در صف اول این حرکت قرار بگیرند و چون آثارشان آسیب‌زا و آفت‌آفرین بوده و مورد نقد قرار گرفته است، آن‌ها هم جبهه گرفته‌اند و فکر کرده‌اند که سروده‌هاشان حکم کلام آسمانی دارد و وحی منزل است. اما وقتی آثارشان را در کارگاه نقد مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهی، هم از لحاظ دستورزبان، و هم از لحاظ بسیاری از مسائلی که در نقد و  آسیب‌شناسی شعر آیینی مطرح است مشکلاتی دارند و وقتی این مشکلات دنبال شود، خواهی نخواهی جبهه‌گیری می‌کنند؛ اما کاش به این جبهه‌گیری بسنده کنند، آن‌ها فضای ذهنی را آلوده می‌کنند و توسط سایت‌هایی که در اختیار دارند، شروع می‌کنند به سم پاشی و ایجاد زحمت کردن. ولی من با عنایت خداوند، روز به روز در مسیری که انتخاب کردم استوارتر قدم بر می‌دارم و این چند صباحی که از عمر من باقی مانده مثل سال‌های گذشته صرف خدمت به اهل بیت خواهد شد. من از این بی‌حرمتی‌های بی‌سبب نه‌تنها رنجیده‌خاطر نیستم بلکه خدا را شکر می‌کنم که حداقل این هشدارها باعث شده عزیزانی خودشان را کنار بکشند و بهترین آثار را به ساحت مقدس معصومین به‌عنوان بهترین‌های عالم وجود تقدیم کنند، نه اینکه وهابیت از شعرهای آن آقایان علیه شیعه استفاده کند و شعرهای پر آسیب، گزاف‌آمیز، خرافاتی و غلو آمیزشان را بردارد و شیعه را به اغتلاط متهم کنند. «حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن نباش که نشنید یا شنید».

*به شاعران جوان که دوست دارند در حوزۀ شعر نبوی کار کنند، چه منابعی را پیشنهاد می‌کنید؟

شعر فقط خیال‌پردازی نیست. شعر اندیشه و پشتوانۀ علمی، فلسفی و حکمی می‌خواهد. شاعر باید اندوخته‌های فراوانی داشته باشد و از گنجینه‌هایی که بزرگان ادب پارسی از خودشان به جا گذاشته‌اند بهره ببرد. شعرای جوان کمتر سراغ این منابع می‌روند و خود را بی‌نیاز می‌دانند. احساس من این است که شعر امروز اگر این حرکت را بخواهد ادامه دهد به سمت پوچی و بی‌هویتی خواهد رفت. مشکل آنجاست که بسیاری به شنیده‌ها و گفته‌ها بسنده می‌کنند و چه بسا این شنیده‌ها مستندات محکم روایی و تاریخی به دنبال نداشته باشد. شاعر امروز بایستی آب را از سرچشمه بردارد. اگر می‌خواهد رفع عطش کند برود سراغ منابع دست اول، نه منابع دسته صدم. می‌شود گفت که مثلا منابعی که امروز در مورد فرهنگ عاشورا در اختیار ماست پر از مطالب خرافاتی، غیر مستند و تحریف‌آمیز است که در طول سالیان سال صورت گرفته و امروز اگر بخواهیم از آن منجلاب استفاده کنیم نه تنها نمی‌شود رفع عطش کرد که به انواع بیماری‌ها مبتلا خواهیم شد. ما ناگزیریم گنجینه‌هایی که از هزار سال پیش به ما رسیده پالایش کنیم و آن زلالِ اولیه را احساس کنیم یا سراغ منابع دسته اولی که وجود دارد و ترجمه‌های بسیار خوبی از آن‌ها شده برویم. نهج‌البلاغه، صحیفۀ سجادیه و قرآن کریم ترجمه‌های خوبی دارند که می‌شود از آن‌ها استفاده کرد. در حوزۀ شعر عاشورایی هم پیشنهاد می‌کنم عزیزان اگر در زمینۀ فرهنگ و شعر عاشورا فرصت نمی‌کنند صدها کتاب تورق کنند، دانش‌نامۀ عاشورا که مرکز دارالحدیث چاپ کرده و توسط عده‌ای از بزرگان و اساتید حوزه و دانشگاه در نهایت بی‌طرفی تهیه شده، بخوانند. به هر حال کار، کار دشواری‌ست. ولی اگر قرار است شاعر و پژوهشگرِ امروز، خودش بخواهد در این مقطع حساسیتی نشان بدهد، باید این مرارت‌ها و زحمت‌ها را به جان بخرد و در این حوزۀ موضوعی، حضور موفق و تاثیرگذاری داشته باشد.


منتشر شده در سایت شهرستان ادب