سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طبیعت» ثبت شده است

۲۸
خرداد

دلم گرفته است؛ چندروز است که ناخوشاحوالم. انگار یک چیزی سر جایش نیست، شاید هم چند چیز. پرم از فکرهای پرتوپلا. دلم خزیدن در کش و قوس آبهای ساحلی را میخواهد. چسبیدن ماسهها به انگشتان پاهایم را و عاصی شدن از وابستگی گریزناپذیرشان. پا به آب زدن در نقطهای بین خشکی و دریا، بیدغدغه، بیرنج، بیاضطرابِ عالم و آدم. میخواهم روی پوست نرم و آرام همان ماسههای آبدیده دست بکشم و بنشینم و مشتم را پر کنم از شنهای خیس و صدفدار، و زیر تمام ناخنهایم، بیمحابا از خاک و خشم، پر شوند. آنوقت دستانم را سُر بدهم در دریا و رقصیدن خاک در آغوش آب را تماشا کنم... درآمیختن دو عنصر اربعه با هم را. دویی و در لحظهای یکتایی را...

طبیعت از من دریغ شده و این بیش از هرچیز مایۀ آزار است. آنقدر که برای لمس گلی نورس، برگی در جریان باد، شاخهای خشک و دور افتاده، قطرهای دریا، ماسهای مرطوب و هوایی پوشیده از مه، بیتابی میکنم و دستهایم را هرروز با انبوهی از نوازشهای نکرده، بر شانه میکشم. من نوازشهای بسیاری را به دستهایم بدهکارم.

  • المیرا شاهان