قیام عاشورا را تفسیر به رای نکنیم | گفتگو با دکتر رجبیدوانی
با گذشت قرنها از واقعۀ عاشورا، قیام امام حسین(ع) همواره الگویی برای جوامعیست که برای نابودی ظلم میکوشند و برای حقخواهی و آزادی از دست استکبار، به پا میخیزند. در گفتگویی اجمالی با دکتر رجبیدوانی، این الگوی اسلامی را مورد بحث و بررسی قرار دادیم. گفتگوی ما را در زیر میخوانید:
*بهعنوان نخستین سوال بفرمایید اساساً وقتی از قیام عاشورا صحبت میکنیم از چه حرف میزنیم؟ آیا این قیام یک رویداد دینی است یا صرفاً سیاسی و حکومتیست یا یک رویداد فرهنگی و اجتماعی؟
واقعۀ عاشورا در اصل انجام یک تکلیف بزرگ الهیست که باید انسان آنچه را که خداوند از او انتظار دارد بهدرستی به انجام رساند. حالا این تکلیف اگر به نتیجه مطلوب برسد چه بهتر، اگر هم نرسید انسان باید در پیشگاه خداوند روسفید و سرافراز باشد. قیام امام حسین(ع) ابعاد مختلفی دارد؛ هم بُعد سیاسی، هم بُعد فرهنگی و اجتماعی؛ از بعد سیاسی دین اسلام و شرع مبین اجازه نمیدهد که زمام امور مسلمانان در دست افرادی فاسد، فاسق و نالایق باشد. هم خداوند این را نهی کرده و هم پیامبر اسلام(ص). چنان که در هر صورت این افراد نالایق غلبه یافتند باید در مقابلشان ایستاد. چون کسی که زمام امور مسلمین را به دست میگیرد، اگر فرد شایستهای نباشد، ممکن است با سیاستهای ضد دینی خود دین، دنیا و آخرت مردم را تباه کند. از لحاظ فرهنگی و اجتماعی، اگر امام حسین(ع) قیام نمیکرد و مقابل چنین وضعیتی قرار نمیگرفت، همۀ ارزشهایی که اسلام داشت و مسلمانها باید خود به آن آراسته میکردند، از بین میرفت و چیزی از فرهنگ غنی و ارزشی اسلام باقی نمیماند. روابط اجتماعی هم بهکلی از چنین ارزشها و اصولی که پیغمبر(ص) بر مبنای تعالیم دینی تبیین کرده بودند خارج میشد. در نتیجه این تکلیف بزرگ الهی همۀ ابعاد را در بر میگیرد.
*جوهرۀ اصلی و رمز جاودانگی این قیام چیست؟
همۀ ابعاد این قیام بسیار ارزشمند است و آن را جاودانه کرده. اما چیزی که نهتنها مسلمانان و شیعیان، که حتی غیر مسلمانان دنیا را هم وادار به تعظیم در برابر این قیام عظیم میکند و تحسین و تقدیر هر که اندکی بهره از عقل و خرد و دانش داشته باشد را بر میانگیزد، مسئلۀ مقاومت در برابر ظالم و سلطهگر و البته ذلت ناپذیریست. با وجود کم بودن امکانات و نیروی انسانی سپاه امام(ع) در برابر دشمن، نهراسیدن و ایستادگی ایشان و همینطور زیر بار ذلت نرفتن، الگویی برای همگان شد، حتی کسانی که مسلمان نبودند هم از این حرکت درس گرفتند و آزادگی را برای خود به ارمغان آوردند. مثل مهاتما گاندی، رهبر انقلاب هند، که با آن که هندو بود گفت: ما در ایستادگی و حرکت و انقلابی که در برابر استعمار انگلستان کردیم از حضرت حسین بن علی(ع) الگو گرفتیم.
*چقدر تحریفات عاشورا (چه تحریفات تاریخی و چه تحریفات مدرنی که توسط شیعههای انگلیسی اعمال میشود) بر قیام عاشورا تاثیرگذار است؟
این تحریفها در خود شیعه نمیتواند اثر چندانی داشته باشد، ممکن است برخی شیعیان را از روح مقاومت و ذلتناپذیری که جوهرۀ اصلی قیام امام(ع) بوده، دور کند و متوجه جنبههای احساسی کند، اما این تحریفات بهخصوص جریان شیعۀ انگلیسی باعث شده که با بها دادن به چیزهایی همچون قمهزنی و لعن و نفرین غاصبان حق اهل بیت(ع) تنها بهانه به دست دشمنان اسلام، نظام سلطه و رسانههای در خدمت این نظام بدهد. در بین اهل تسنن هم بهانهای برای تکفیریها و وهابیها، برای کوبیدن مظهر شیعه شده است. بهطوری که اگر در اینترنت کلمۀ «شیعه» را جستجو کنید، شیعیان را با خشونت، قمهزنی و خون، به دیگران معرفی میکند، در حالیکه شیعه به سبب روح سازشپذیری و مقابله در برابر سلطه و ظلم بسیار مورد توجه آزادگان جهان قرار دارد. حتی کسانی که زیر سلطه نیستند وقتی اخبار مربوط به شیعیانِ ایران، لبنان و عراق را میشنوند آنان را بهرغم کمبودها و فشارها افرادی میدانند که در برابر قدرتها می ایستند، نمیهراسند و سختیها را تحمل میکنند. آنها که علاقمندند دربارۀ شیعیان اطلاعاتی به دست بیاورند، وقتی وارد فضای مجازی میشوند و این عکسها را میبینند دلزده خواهند شد. این خیانتیست که جریانهای مدرن به مذهب پاک شیعه میکند. بهعلاوه لعنهایی که برخی به خلفا روا میدارند یا بهصراحت به برخی از زنان پیغمبر(ص) ناسزا میگویند، بهانه به دست وهابیهای خبیث و تکفیریهای جلاد میدهد تا در هر جای دنیا به فجیعترین شکل شیعههای مظلوم و بیپناه را به شهادت برسانند؛ چرا که به مقدساتشان توهین شده است. این متفاوت از تحریفات گذشته است که تنها غلبه بر بُعد احساسی و عاطفی مردم داشت و نقلهای غیرواقعی به آنان ارائه میداد تا اشکشان را درآورد.
*در سالهای گذشته شاهد بودیم که دو جریان در کشور بر سر موضوعی در رقابت بودند؛ یکی قائل به مقاومت و ایستادگی بود و دیگری قائل به مذاکره. هر دو گروه هم به قیام عاشورا استناد میکردند و گروهی قیام عاشورا را نماد مقاومت و ایستادگی تا شهادت میدانست و دیگری جنگ را آخرین راهکار بر میشمرد نه اولین راهکار، و معتقد بر مذاکره و مسامحه بود. نظر شما در اینباره چیست؟
تا جایی که بنده دستی در تاریخ دارم تا یکی دو سال پیش هیچوقت با کسانی برخورد نکردهایم که قیام امام(ع) را برای مذاکره و صلح و سازش تعبیر کنند. چرا که از بدو پیدایش این قیام که در مدینه صورت گرفت و یزید لعنهالله به حاکم مدینه نامه نوشت که با حسین(ع) بیعت کن و اگر نپذیرفت سر از تنش جدا کن، تا روز عاشورا، امام حسین(ع) با ستم و ستمگر مقابله کردند و زیر بار ذلت نرفتند. امام(ع) نهتنها این ذلت را برای خود نمیپذیرد که میخواهد جامعه و مردم را از این ذلت و بدبختی نجات دهد و تا زمان ما هیچ برداشت دیگری از این موضوع نشده است. این سیاستی که دولت، حقایق اهل بیت(ع) را تحریف کرده و میخواهد با دشمن مذاکره کند، خود گناه بزرگیست. ثانیا این رویه باعث میشود که راه برای توجیه هر سیاستی توسط هرکسی باز شود و به خود اجازه بدهد که اهل بیت(ع) و سلوک ایشان را در جهت رفتار خود تفسیر کند. لذا دیدیم رهبر انقلاب از این قضیه و چنین نسبتی به امام حسین(ع) به خشم آمدند و با حالتی سرزنش آمیز فرمودند تاریخ را اینگونه میفهمید؟ این سادهاندیشیها چیست؟ آیا امام حسین(ع) دنبال مذاکره به این معنا بود که به عمر سعد چیزی بدهد و چیزی بگیرد؟ این برداشت جفا به ساحت امام(ع) است. اگر حتی یزید، امام(ع) را مخیر بین بیعت و مرگ نکرده بود و با امام حسین(ع) کاری نداشت، امام(ع) با او کار داشتند. امام نباید اجازه دهد چنین وضعیتی بر عالم اسلام حاکم باشد و مسلمانها دین، دنیا و آخرتشان تباه شود. لذا میبینیم امام(ع) به هیچوجه حاضر نیستند شأنی برای یزید و حاکمیت او قائل شوند. اینکه امام(ع) دنبال مصالحه و مذاکره بودند تا به توافق برسند، دروغ محض، برداشتی غلط و تفسیر به رای است که اگر این در مرام امام(ع) بود میتوانستند در مدینه با اندک انعطافی جلوی این مسئله را بگیرند و کار به کربلا نکشد. امام(ع) از جنگ استقبال نمیکردند. اگر حتی مردم کوفه ایشان را دعوت نکرده بودند یا 72 نفر را هم نداشتند و یزید هم چنین فشاری وارد نکرده بود، امام(ع) وظیفه داشتند که یکه و تنها مقابل این وضعیت بایستند؛ ولو با حرف و روشنگری و آگاهی بخشیدن به مردم. اما بحث سازش و توافق مطرح نیست. تنها چیزی که آقایان به آن استناد میکنند این است که در کربلا وقتی آن حضرت فرود آمدند و از عمر درخواست دیدار کردند، با تحکم به عمر سعد فرمودند: وای بر تو! این لشکر انبوه را رها کن و با من باش. بحث مذاکره و توافق نیست. حضرت میخواهند او را هدایت کنند.
*میدانیم که انقلاب اسلامی با تأسی از قیام عاشورا توسط امام خمینی(ره) رهبری شد تا به پیروزی رسید، چقدر این انقلاب بر روی ریل عاشورایی خود ادامۀ مسیر داده است؟
حضرت امام(ره) در همان آغاز فرمودند: ما مانند حضرت سیدالشهدا(ع) وارد این نهضت شدهایم. مردم با نهراسیدن از قدرت ظالم و نداشتن امکانات و به استقبال مرگ و شهادت رفتن که درسهایی از امام حسین(ع) بود، در مقابل حاکمیتی که جز ذلت، چیزی برای آنها نداشت ایستادند و انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. چیزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که دشمن جنگ را به ما تحمیل کرد. تمام نظام سلطه و استکبار شرق و غرب، انواع و اقسام آخرین سلاحها را تقدیم دشمن ما کردند و ما در تحریم کامل بودیم. اما با الگوگیری از قیام امام حسین(ع) و ایستادن و جنگیدن در راه عقیده و انجام تکلیف در پیشگاه خدا، در دفاع مقدس سرافراز شدیم. امروزه به جرئت میتوان گفت نظام جمهوری اسلامی تنها نظام مستقل جهان است که حاضر نیست آنچه را که آمریکا دیکته و ارائه میکند، بپذیرد. حتی کشورهای بزرگ و هستهای مثل چین و روسیه به خاطر ترسی که از آمریکا داشتند در برابر یکهتازیهای او عقبنشینی کردند. حالا روسیه متوجه اشتباهاتش شده. متاسفانه برخی مسئولان برداشتهای غلطی دارند و تصور میکنند آمریکا قدرت بزرگیست و نمیتوان با آن در افتاد. وقتی وزیر خارجه در سخنرانی رسمی از روی مواضع ذلتبار میگوید آمریکا میتواند ظرف ده دقیقه تمام توان دفاعی ما را نابود کند، ما را از ارزشهایمان دور میکند. رهبر انقلاب چند سال پیش اشاره کردند در این سی و چند سال آمریکا و دشمنان ما هرچه میتوانستند علیه نظام ما انجام دادند، اگر کاری نکردند نه اینکه نخواستند بلکه نتوانستند. خط دهنده به سیاسیون حاکم بر این دولت مطرح کرد که ما باید سیستم دفاعیمان را کنار بذاریم، مثل ژاپن و آلمان. این نقطۀ مقابل تعالیم دینی ما و راهیست که امام حسین(ع) پیش پایمان گذاشته. اگر چنین سیاستهایی بخواهد تداوم یابد نشان میدهد که ما از مسیر انقلاب خارج شدیم و کشور را دو دستی تقدیم دشمن کردهایم.
*آیا جز هیئت جایگاهی برای تبلیغ و الگوسازی از قیام عاشورا وجود دارد؟
هیئت اگر در آن قالب ارزشمند قدیمی و سنتی که سخنران محور بود باشد که واعظ مردم را وعظ میکرد، بینش و بصیرت به آنها میداد و در کنار آن، عزاداری و سوگواری صورت میگرفت، خوب است. همین هیئتها و بچه هیئتیها بودند که توانستند انقلاب را به نتیجه برسانند. متاسفانه خیلی از هیئتها از این مزیت خالیست و به ایجاد شور و هیجان بسنده میکنند. هرچند در عصر ما هیئت لازم هست اما کافی نیست. ما با ابزارهای دیگری مثل هنر، شعر و سینما مانند مجموعۀ مختارنامه میتوانیم به تبلیغ فرهنگ عاشورا بپردازیم و مشتاقانی را به سویش جلب کنیم.