سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرسه» ثبت شده است

۱۲
آذر

بیش از یک‌سال است که با بعضی از آن‌ها زندگی کرده‌ام. روزهای نخستینی که دیدمشان، تمام شور و شوق آن همه نوجوان، من را به روزهایی می‌برد که سومین سال راهنمایی را می‌گذراندم و با اشتیاقی بی‌مانند به‌سوی مدرسه می‌دویدم تا معلم ریاضی‌ام را ببینم. روزهایی که شنبه‌ها را دوست نداشتم، چون روز کاری او نبود، و ساعات تمام کلاس‌هایش را از بر بودم، برای اینکه دوستش می‌داشتم. او اما نه یک مرد بلند قامت و خوش بر و رو، که بانویی در آستانۀ چهل سالگی بود و تمام اشتیاق من به او، برای صفای بی‌حدِ روح و شادابی کم‌نظیرش بود. یعنی درست همان چیزهایی که تا پیش از دیدن او، در وجود هیچ‌یک از معلمانم ندیده بودم. عبوس نبود که کسی را براند یا برنجاند؛ حتی کسانی که بلااستثنا در تمام زنگ‌های تفریح دورش را می‌گرفتند و تا دفتر معلمان بدرقه‌اش می‌کردند. چنان بود که گویی با هریک شوخیِ بکر یا حرفی تازه برای گفتن داشت. برای همان متانت و صمیمیتش هم بود که تمام دفتر خاطرات پانزده سالگی‌ام، از مهربانیِ بی‌دریغش لبریز شد و روز تولدش، برای نخستین‌بار در آن مدرسۀ دولتی، «مبارک باد»های بسیاری به آسمان برخاست.

همیشه دوست داشتم که اگر لباس معلمی تن کردم و جلوی تختۀ کلاس، روبه‌روی آن همه رویا و امید و آرزو ایستادم، معلمی باشم با صفای روح و شادابیِ کم‌نظیر.

«آخر آن‌ها شادیِ صادقانه را باید ببینند تا بشناسند... »*.

*نادر ابراهیمی.

  • المیرا شاهان
۰۸
مهر

مولوی، مولانا


در طول تاریخ، غالب شاعران عرفانی ما که امروز آثار آن‌ها در ادبیات فاخر این سرزمین زبان‌زد عام و خاص است، درست در زمانی طلوع می‌کردند که مردم تحت سلطۀ رژیم و حکومت ستمگران بودند و آن‌ها با امیدبخشی و صحبت از معنا، سعی در دلگرمی بخشیدن به این مردمان داشتند. از جملۀ این شاعران، جلال‌الدین محمد بلخی‌ست که هشت قرن پیش در حالی ظهور کرد که ادبیات صوفیانه را روحی تازه بخشید.

اگرچه این شاعر، در ادبیات ما همواره از احترام و مقبولیت ویژه‌ای برخوردار است، اما شمار کسانی که آثار او را دنبال می‌کنند در مقایسه با دنبال کنندگان آثار شاعرانی مثل فردوسی، سعدی و حافظ کمترند. با این‌حال با توجه به این نکته که در قرن‌ها بعد از وفات او، در همین سال‌های معاصر نیز همگان نام او را با برگزاری کلاس‌های مثنوی‌خوانی، فیه ما فیه و ... زنده نگه داشته‌اند، بر آن شدیم که به صورت اجمالی، حضور اشعار این شاعر گران‌قدر را در کتب آموزشی مدارس بررسی کنیم تا بدانیم که مولانا در ادبیات آموزشی معاصر از چه جایگاه و رتبه‌ای برخوردار است.

نخستین بار، دانش‌آموزان در سال چهارم ابتدایی با مولوی در کتاب فارسی خود آشنا می‌شوند. مؤلفان کتاب، قصۀ زیبای طوطی و بازرگان را به عنوان پنجمین درس در این کتاب به صورت بازنویسی‌شده آورده‌اند و دانش‌آموزان از این قصه مفهوم دانایی، هوشیاری و رهایی را فرا می‌گیرند. (ص 42)

در سال پنجم ابتدایی، دو بیتِ «این درختانند همچون خاکیان/ دست‌ها برکنده‌اند از خاکدان/ با زبان سبز و با دست نیاز/ از ضمیر خاک می‌گویند راز» از مثنوی معنوی در بخش نیایش انتهای کتاب به همراه مناجاتی از کتاب فیه ما فیه آورده شده است. (ص 140)

قصۀ آشنایی مولانا با عطار نیشابوری در درس یازدهم از کتاب ششم ابتدایی، از ملاقات این دو شاعر زمانی که جلال‌الدین محمد کودکی بیش نبود سخن می‌گوید و عطار در این ملاقات کتاب اسرارنامه را به مولانا تقدیم می‌کند. (ص 68)

  • المیرا شاهان
۰۱
تیر

پروفسور حسین باهر

این روزها دیگر کمتر جایی می شنویم که از عبارت «رنگ سال» استفاده کنند و غالباً افراد جامعه نیز کمتر دنبال لباس ها یا اجناسی با رنگ های شبیه به هم اند. آن چیزی که در جهان حاضر توجه بسیاری از جامعه شناسان را به خود جلب کرده است، بازگشت ما به دوره ای از پوشش است که مردمان آن با واژه ی «مد» بیگانه بوده اند. حالا دیگر کمتر جایی می بینیم که آدم ها لباس هایی شبیه به هم بپوشند و از رنگ پوشش هایی شبیه به هم استفاده کنند. این روزها افراد هر آن چیزی را می پوشند که با آن احساس راحتی بیشتری می کنند و با سلیقه ی شخصی شان جور است.

این ها را پروفسور حسین باهر، بنیانگذار مکتب رفتارشناسی و مشاور در امور رفتاری، استاد دانشگاه و عضو فرهنگستان علوم پزشکی (سلامت اجتماعی) می گوید. در مجالی کوتاه به محل کار ایشان رفتیم تا پیرامون موضوع تاثیر تبلیغات بر مد و مدگرایی در جامعه با ایشان گفتگویی داشته باشیم.

شرح گفتگوی ما را در زیر می خوانید:

 

*به عنوان اولین سؤال لطفاً تاریخچه ی پیدایش مد و عوامل زمینه ساز در شکل گیری مد را مطرح کنید.

مد در تاریخ هنر چهار مرحله را گذرانده و تحول پیدا کرده است؛ اول به صورت پری کلاسیسیسم و بسیار بومی و نچرال بوده است. دوره پری کلاسیسیسم یعنی دورانی که هر ایل، قبیله و هر فرد و شخصیتی بر اساس آنچه که سلیقه ی او بوده دست به انتخاب می زده و اقداماتی برای پوشش و پویش خودش انجام می داده است که اگر به فیلم هایی که از دوره های قدیم ساخته شده و موجود است نگاه کنید مشخص است که در این فیلم ها هرکس متعلق به هر منطقه یا قبیله ای که هست، با لباس هایی ژنده، موهایی گوریده و تقریباً با ظاهری همانند غارنشینان می زیسته است. مرحله ی دوم این طرز پوشش کمی دسته بندی شده است و آدم ها بر اساس تجمعاتی که در قبیله های مختلف و مناطق گوناگون داشته اند لباس ها و یونیفرم هایی خاص خود به وجود آوردند. طوری که هر قبیله ای برای خودش نحوه ی پوشش خاصی تعیین کرد؛ مثل مردمان ترکمن، ترک و ... . به عبارتی عجم ها یک نحوه ی لباس پوشیدن داشتند و عجم ها نیز جور دیگری لباس می پوشیدند و از طریق لباس، پوشش، رویش و کوشش از یکدیگر تفکیک می شدند؛ مثلا اگر در حال حاضر ما کسی را ببینیم که عبا و چفیه دارد، می دانیم که عرب است یا پوشش مردمان عرب را دارد. بنابراین بشر کم کم از موقعیت غارنشینی به قبیله نشینی تبدیل شد و هنوز هم اعراب در قبایل مختلف، یا مردم شهرها و ولایت های مختلف ایران، به شیوه هایی متفاوت لباس می پوشند و در پوشش متفاوت اند.

  • المیرا شاهان