سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی

آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟

سَرو سَهی
طبقه بندی موضوعی
بایگانی

رحم ... (با ح ساکن)

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ق.ظ

یک حشره خیلی خیلی کوچک آمد نشست روی صفحه های اول کتابِ «موسیقی شعر» ِدکتر محمدرضا شفیعی کدکنی که مشغول خواندنش بودم. هی راهش را باز کردم که برود، اما نرفت. نشسته بود و از جایش تکان نمی خورد. فکر کردم که اسمش چی می تواند باشد؟ موجود به این کوچکی بین این همه نمودار و جداول حشره شناسی حتماً به دسته ای چیزی تعلق داشت. حالا اما بدون آن که بداند کجای این دنیاست در سکوتِ جهان کوچکش فرو رفته و دارد به نقطه ای که نمی دانم نگاه می کند. اما من توی جهان کوچک او چی هستم؟ یک هیولای غول پیکر یا یکی از میلیاردها آدمی که گوشه گوشه دنیا را پر کرده اند؟ خواستم فوتش کنم که پرت شود به یک نقطه دور؛ آخر هیچوقت حشره ها را دوست نداشته ام. حتی توی دبیرستان که گویی علاقمندی به حشره ها و حیواناتِ عجیب و غریب، خیلی خارجی و با کلاس بود. همکلاسی هایم قربان صدقه ملخ ها، قورباغه ها و مارمولک ها می رفتند و با کرم های خاکی باغچه ی مدرسه، خاطره ها می ساختند. خواستم فوتش کنم تا پرت شود به یک نقطه دور، جایی روی سنگ های کف اتاق، جایی روی روتختی، جایی بین زمین و آسمان. حس کردم بی اینکه بخواهم وارد قلمرو من شده است. وارد سرزمین من که زیادِ زیاد، به مساحت یک اتاق سه در چهار است. اما گذاشتم توی سکوت و بی حرفی اش به نقطه ی نمی دانم خیره بماند. شاید آن که جهان کوچک او را غصب کرده بود، من بودم. آن که خانه ای بزرگتر از خانه ی او ساخته بود و ادعای مالکیت تام داشت، من بودم. به سرم زد که ما کجای این دنیای بزرگیم؟ کجای این دنیای کوچکِ به ظاهر بزرگ نشسته ایم و به نقطه های نمی دانمِ زندگی مان خیره مانده ایم؟ توی کتاب کدام هیولای غول پیکریم و چه شد که نشستیم در نقطه ای از قلمرو او؟ اگر آن هیولای بزرگ، من را از توی قلمرواش فوت کند چه بلایی سرم می آید؟ یعنی اگر بخورم به سنگ ها و صخره ها زنده می مانم؟ اگر بمانم زیر دست و پا، اگر پرت شوم در نقطه ای بین زمین و آسمان، چه خواهد شد؟ پذیرفتم که اگر آن هیولای خیلی خیلی بزرگ، من را دوست نداشته باشد، خواهم مُرد.

به سطرهای سیاه کتاب چشم دوختم و گذاشتم که آن حشره خیلی خیلی کوچک زندگی اش را کند. شاید او هم هیولای بزرگِ دنیای کوچکِ موجودِ خیلی خیلی کوچکتری بود ... 

  • المیرا شاهان