ننوشتن!
دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۸:۰۸ ب.ظ
خیلی وقت است که میخواهم بنویسم؛ از کبوتری که در ایوان کوچکمان لانه کرده، از دخترانی که روزهاست من را خانوم فارسی صدا میکنند، از آشپزی و شعفی که وقت مخلوط کردن خوراکیها با هم به من دست میدهد، از اتو کردن لباسهای مردی که دوستش دارم، از تمام شدن کلاسهای ارشد، از شعرهای تازهای که میگویم، از رویاهایی که میبافم، از لحظههای دو نفره و درک شیرینیِ از خود گذشتگیهای دو سویه، از دوستان جدیدی که پیدا کردهام، از خانۀ دوستداشتنیمان با پلاک هشت، از گلدانهایی که هر از گاه از دستان من آب مینوشند، از دویدنها و مهمانی رفتنها و مهمان داریها، از تجربههای تازهای که به دست آوردهام، از آدمهای تازهای که دیدهام، از جاهای تازهای که رفتهام... اما نمینویسم!
- ۹۷/۱۱/۰۸